حق طلاق و اصرار مرد به بچه دار نشدن !
زن جواني در دادگاه خانواده با بيان اينکه داشتن بچه حق طبيعي من است، گفت: همسرم مخالف بچه دار شدن ماست، اين در حالي است قبل از ازدواج هيچ وقت نگفته بود که از داشتن بچه متنفر است. ديگر نمي خواهم با او زندگي کنم زوج جواني در دادگاه خانواده حضور يافتند و زن جوان درخواست طلاق از شوهرش را به قاضي دادگاه ارايه کرد. زن جوان در ابتداي جلسه خطاب به قاضي گفت: هشت سال از ازدواج مان مي گذرد، هشت سالي که من حسرت مادر بودن را تحمل کردم اما به دليل علاقه اي که به همسرم داشتم، اعتراضي نکردم.
وي ادامه داد: همسرم به داشتن فرزند علاقه اي ندارد. در واقع دوست ندارد بچه دار شويم، زيرا خودش مي گويد که تحمل شنيدن صداي گريه يا خنده ي بچه را ندارد.
اين زن جوان که 35 سال سن داشت، افزود: قبل از ازدواج، شوهرم هيچ وقت نگفته بود که از داشتن بچه بيزار است اما بعد از گذشت دو سال از زندگي مشترک که من موضوع بچه دار شدن را مطرح کردم، گفت که دوست ندارد بچه داشته باشد و در واقع علاقه ندارد پدر بودن را تجربه کند.
وي ادامه داد: شوهرم من را از حق طبيعي ام محروم کرده است، در حالي که او حق ندارد چنين کاري را با من انجام دهد. او به راحتي مي گويد چون من به داشتن بچه علاقه ندارم تو نيز بايد از من اطاعت کني.
همسر اين زن جوان که 40 سال سن داشت در پاسخ به اظهارات همسرش گفت: از اين که نتوانم آينده ي فرزندم را تامين کنم واهمه دارم. زماني که ما بچه بوديم خواسته هاي زيادي از پدر و مادرمان نداشتيم اما بچه هاي الان مانند ما نيستند و خواسته هاي شان بسيار زياد است.
وي گفت: همسرم درست مي گويد. من قبل از ازدواج به او نگفتم که به داشتن بچه علاقه ندارم، زيرا فکر مي کردم وقتي همسرم دلايلم را بداند توجيه مرا قبول مي کند اما همسرم سرسختانه با من مخالف است و من به او حق مي دهم.
اين مرد جوان اظهارکرد: وقتي صداي گريه ي بچه مي آيد اعصابم به هم مي ريزد و اين ناراحتي اختياري نيست. حتي وقتي به خانه ي پدرم مي رويم اکثرا تنها هستيم، زيرا خواهر و برادرهايم به دليل اخلاقي که من دارم با بچه هاي کوچک شان به آنجا نمي آيند.
وي خاطرنشان کرد: من نمي خواهم پدر شوم. بارها به همسرم گفته ام که من و تو چه گلي به سر پدر و مادرمان زده ايم که بچه ي ما بخواهد آن گل را به سر ما بزند؟
اين مرد جوان گفت: من نمي خواهم همسرم بيش از اين اذيت شود اما خواهان جدايي از او نيستم و از او مي خواهم که از درخواست خود منصرف شود، زيرا ما با يکديگر خوشبخت هستيم و نيازي به فرد ديگري براي تکميل خوشبختي مان نداريم.
در ادامه جلسه ي دادگاه، زن جوان گفت: من با داشتن فرزند در کنار شوهرم مي توانم خوشبخت باشم ولي در حال حاضر هيچ علاقه اي به ادامه ي زندگي با او ندارم.
قاضي دادگاه بعد از شنيدن اظهارات زوج جوان، حکمي مبني بر طلاق صادر نکرد و اين زوج را به واحد مشاوره راهنمايي کرد.