نکات مهم قرارداد صلح - صلحنامه
- صلح در ابتدا فقط در مورد رفع اختلافات بکار می رفت ولی بتدریج ماهیت خود را تغییر داد و مانند معامله مستقلی در ردیف عقود معینه دیگر درآمد.
- مطابق ماده 752 قانون مدنی، صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنارع احتمالی در مورد معامله و غیرآن واقع شود. صلح هم در موضع رفع تنازع و اختلاف موجود و احتمالی و هم بصورت معامله ای مستقل بکار می رود .
- صلح، خواه در مقام معامله باشد یا در مقام رفع تنازع، مانند سایر عقود معین باید دارای شرایط اساسی صحت معامله مطابق ماده 190 قانون مدنی باشد.
- همانطور که ماده 753 قانون مدنی اذعان میدارد: برای صحت صلح، طرفین باید اهلیت معامله و تصرف در مورد صلح داشته باشند.
- منظور از اهلیت معامله، عقل و بلوغ و اختیار و قصد باشد و منظور از اهلیت تصرف، اختیار تصرف در مورد صلح است که شخص مرتهن و ورشکسته فاقد آن اختیار می باشند.
- مطابق ماده 758 قانون مدنی، صلح در مقام معاملات هرچند نتیجه معامله را که بجای ان واقع شده است را می دهد لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد بنابراین اگر مورد صلح، عین باشد در مقابل عوض، نتیجه آن همان بیع خواهد بود بدون اینکه شرایط و احکام خاصه بیع در آن مجری شود.
- مطابق ماده 456، احکام خاصه بیع، خیارات مختصه (خیار مجلس،خیار حیوان، خیار تاخیر ثمن) و انفساخ در مورد تلف مبیع قبل از قبض در آن موجود نمی گردد، زیرا انها از احکام خاصه بیع می باشد.
- عقد صلح دارای دو طرف است: مصالح و متصالح.
مصالح کسی است که مالی یا امری را به دیگری واگذار می نماید و متصالح کسی است که آن را قبول میکند
شرایط و احکام عقد صلح
1- صلح، خواه بصورت معامله مستقل باشد و یا در مقام تنازع باشد، باید مانند عقود دیگر، شرایط اساسی صحت معاملات مذکور در ماده 190 قانون مدنی باشد؛ بنابراین، صلح واقع می شود به قصد انشاء، به شرط آنکه مقرون به چیزی باشد که دلالت بر قصد کند.
مطابق ماده 763، صلح به اکراه نافذ نیست.
مطابق ماده 762 ، اگر در طرف مصالحه یا در مورد صلح اشتباهی واقع شده باشد، صلح باطل است.
2- مطابق ماده 760، عقد صلح لازم است اگر چه در مقام عقود جایزه واقع شده باشد و برهم نمیخورد مگر در موارد فسخ به خیار یا اقاله. مثلاً چنانچه انتفاع از ملکی به کسی داده شود، اگر چه به وسیله عقد عاریه داده می شد، جائز می بود و هریک از طرفین می توانست ان را برهم زند اما در قالب عقد صلح، لازم میگردد و هیچ یک از طرفین نمی تواند آن را برهم زند مگر در موارد فسخ به خیار یا اقاله.
صلح در مقام تنازع موجود یا جلوگیری از تنازع احتمالی نیز مانند صلح بدوی لازم است.
3- صلح میتواند نیز میتواند معوض یا بلاعوض واقع شود. مطابق ماده 757 صلح بلاعوض نیز جائز است.
4- مورد صلح باید معین باشد؛ زیرا معین بودن از شرایط اساسی صحت معاملات است.
صلح محاباتی صلحی معوض است که عوض در آن ناچیز باشد. مثلا کسی مال خود را در مقابل یک شاخه نبات به دیگری صلح می کند
اقسام صلح
صلح بر دعوی و صلح مستقل
صلح ممکن است در مورد رفع تنازع موجود واقع شود مانند اینکه اختلافی پیش آمده یا دعوایی مطرح شده باشد و طرفین آن را به صلح خاتمه دهند. کسی پس از اقامه دعوی مالکیت نسبت به زمینی بر دیگری، دعوی را با او صلح نماید و مبلغی بعنوان مال الصلح از وی بگیرد. ممکن است برای رفع تنازع احتمالی واقع شود مانند اینکه: کسی مالی را از دیگری می خرد و کلیه حقوق احتمالی و فرضیه خود را از هر جهت نسبت به آن مال به دیگری صلح میکند. منشاء تنازع که بخاطر آن صلح اتفاق افتاده است میتواند معامله یا غیر آن باشد.
طبق ماده 755، صلح با انکار دعوی نیز جایز است بنابراین درخواست صلح اقرار محسوب نمی شود. هرگاه مدعی علیه مفاد ادعای طرف را نپذیرد و بعد از آن به صلح بنشینند صلح با انکار دعوی خواهد بود.
ماده 766 قانون مدنی اذعان میدارد : اگر طرفین بطور کلی تمام دعاوی واقعیه و فرضیه خود را به صلح خاتمه داده باشد کلیه دعاوی داخل در صلح محسوب است اگرچه منشا دعوی در حین صلح معلوم نباشد مگر اینکه صلح بر حسب قرائن شامل آن نگردد.
ماده 765 قانون مدنی اذعان میدارد : صلح دعوی ناشی از معامله باطله، باطل است ولی صلح دعوی ناشی از بطلان معامله صحیح است:صلح دعوی مبتنی بر معامله باطله، باطل است.هرگاه معلوم شود معامله ای که صلح بر مبنای آن واقع شده است، باطل بوده، صلح نیز باطل است.
صلح دعوی ناشی از بطلان معامله صحیح است و آن در صورتی است که در صحت معامله بین طرفین اختلاف باشد چنانکه یکی از طرفین به جهتی از جهات درخواست بطلان معامله را بنماید و دیگری منکر ان باشد مثلاً بایع به استناد آنکه معامله صوری بوده و قصد نداشته خواهان بطلان معامله شود و مشتری منکر آن گردد و متبایعین دعوای مذبور را به صلح خاتمه دهند و بایع مبلغی را بعنوان مال الصلح به مشتری پرداخت کند نتیجه این صلح آن است که مصالح دیگر نمیتواند در دادگاه تقاضای ابطال معامله را بنماید و تقاضای ابطال معامله را به دیگری صلح نموده است.
موارد فسخ عقد صلح
1-فسخ به خیار
در صلح مانند سایر عقود لازمه دیگر، خیاراتی غیر از خیارات مختص بیع، قابل اعمال است. قانونگذار در ماده 764 در فصل صلح، فقط به خیار تدلیس اشاره کرده است : تدلیس در صلح موجب خیار فسخ است. و الا ممکن است هریک از خیارات مشترک مانند خیار عیب، خیار تبعض سفقه، خیار غبن، خیار شرط، و ... را با کلیه احکام و آثار خیارات را داشته باشد.
ماده 761 مستثنی از قاعده فوق است و قانونگذار، صلحی که در مورد تنازع یا مبتنی بر تسامح باشد، قاطع بین طرفین است و هیچ یک نمی تواند آنرا فسخ کند اگرچه به ادعای غبن باشد مگر در مورد تخلف شرط یا اشتراط خیار.
اقاله
تمامی احکام و آثار مذبور در مورد اقاله در اقاله صلح نیز اعمال می شود. عقد صلح یکی از اقسام معاملات است و طرفین می توانند طبق مقررات مربوط به اقاله آنرا به تراضی ، تفاسخ کنند.