X

 اعتراض به رأی دادگاه - واخواهی - تجدیدنظرخواهی - فرجامخواهی

اعتراض به رأی دادگاه - واخواهی - تجدیدنظرخواهی - فرجامخواهی

پس از صدور رای بدوی، در صورتی که هر یک از طرفین به رای دادگاه اول (دادگاه بدوی) معترض بوده و رای را برخلاف منفعت و مصلحت خود و مغایر با قانون بدانند میتوانند تحت عناوین و قالب های تعریف شده قانونی (مواد 348 و 405 قانون آیین دادرسی مدنی) اقدام به اعتراض به رای نمایند. گاهی هدف استفاده از حق اعتراض صرفاً طولانی کردن ماجرا است از همین رو است که بعضاً مشاهده می شود فرد معترض که البته در نهایت نتیجه را به ضرر خود پیش بینی  میکند از این راه به عنوان وسیله ای برای طولانی کردن ماجرا و به تعویق انداختن قطعیت حکم استفاده می کند علاوه بر این حتی بعضاً دیده می شود که افراد دادخواست اعتراض، تجدیدنظر خواهی و فرجامخواهی خود را ناقص ثبت می کنند تا پروسه تکمیل دادخواست اعتراض بهانه ای شود برای گذر زمانو یا مثلاً در کنار تقدیم دادخواست تجدیدنظرخواهی، اعسار از پرداخت هزینه دادرسی مرحله تجدیدنظر هم می دهند. توجه به این نکته هم خالی از لطف نیست که طرق معمول شکایت از رای مانند واخواهی و تجدید نظرخواهی اصولاً مانع اجرای حکم هستند و طرق فوق العاده مانند فرجامخواهی، اعاده دادرسی، اعتراض شخص ثالث و اعتراض ثالث اجرایی نیز اصولاً (مگر در موارد مصرح قانونی) منعی برای اجرای حکم ایجاد نمی کند. توسل به هر یک از راه های شکایت و اعتراض به رای شرایط ، ویژگی ها و آثاری دارد که در این مقاله به طور مختصر به آنها پرداخته می شود.

 

  |  
بازدید: 831307
  |  
امتیاز: Article Rating

اعتراض به رای دادگاه

 

راه های شکایت و اعتراض به رأی دادگاه 

مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تظلم خواهی، از حقوق آحاد ملت است و افراد می توانند برای رسیدن به حقوق قانونی خود به دادگستری مراجعه کرده و آن را به صورت قانونی مطالبه کنند. اما برای اینکه افراد بتوانند به صورت کامل به حق خود برسند، قانونگذار علی رغم اطاله دادرسی ( طولانی شدن روند رسیدگی ) رسیدگی دو مرحله ای را نیز پیش بینی نموده و اعتراض به رای صادر شده را از حقوق افراد می داند که هر یک از این راههای اعتراض به رای در شرایط و زمان های خاص خود مورد استفاده قرار می گیرند.

 

 به جهت حساسیت و پیچیدگی شکایت و اعتراض به رای و به دلیل اینکه ممکن است اعتراض و شکایت از رای آخرین اقدام و تلاش مؤثر شما برای رفع اثار محکومیت باشد توصیه میشود اگر در مراحل ابتدایی شکایت خود وکیل نداشته اید برای شکایت از رای ، واخواهی ، تجدیدنظرخواهی و فرجامخواهی حتما وکیل بگیرید.

1- واخواهی (شکایت از رأی غیابی) 

 واخواهی یا اعتراض به رأی غیابی از طرق عادی و موافق قاعده در شکایت از آراء غیابی است.

قبل از بررسی واخواهی و شرایط و اصول آن لازم است به تعریفی از حکم غیابی که می توان از آن واخواهی نمود، بپردازیم.

حکم دادگاه حضوری است مگر اینکه خوانده یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی وی در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاع ننموده باشد و یا اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد ( یعنی ابلاغ به صورت قانونی به عمل آید برای نمونه ابلاغ در نشانی خوانده به بستگان و خادمانی که سن یا وضع ظاهری آنان برای تشخیص اهمیت اوراق کافی باشد یا ابلاغ به صورت الصاق اخطاریه در نشانی خوانده در صورت حاضر نبودن اشخاص یاد شده یا امتناع آنان از گرفتن اوراق و نهایتا ابلاغ از طریق نشر آگهی در هنگام مجهول المکان بودن

با توجه به مطالب فوق؛ محکوم علیه غایب ( کسی که حکم علیه او صادر شده ) حق دارد به حکم غیابی اعتراض نماید. این اعتراض واخواهی نامیده می شود. پس حق واخواهی صرفا برای خوانده متصور است و رای در مورد خواهان هیچگاه غیابی نیست و خواهان در هیچ موردی حق واخواهی ندارد.  

به دادخواست واخواهی در دادگاه صادرکننده حکم غیابی رسیدگی می شود.

مهلت واخواهی از احکام غیابی برای کسانی که مقیم کشورند 20 روز و برای کسانی که خارج از کشور اقامت دارند 2 ماه از تاریخ ابلاغ واقعی خواهد بود مگر اینکه معترض به حکم ثابت نماید عدم اقدام به واخواهی در این مهلت به دلیل عذر موجه بوده است. در این صورت باید دلایل موجه بودن عذر خود را ضمن دادخواست واخواهی به دادگاه صادر کننده رای اعلام نماید. اگر دادگاه ادعا را موجه تشخیص داد قرار قبول دادخواست واخواهی را صادر و اجرای حکم نیز متوقف می شود.

 

جهات عذر موجه 

1- مرضی که مانع حرکت است.
2- فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد او.
3- حوادث قهریه از قبیل: سیل، زلزله و حریق که بر اث آن تقدیم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممکن نباشد.
4- توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد.

 

نکته - لازم به ذکر است تقدیم دادخواست خارج از مهلت یاد شده و بدون عذر موجه، قابل رسیدگی در مرحله تجدیدنظر و برابر مقررات مربوط به آن مرحله می باشد.

 

2- تجدیدنظرخواهی (اعتراض به رای در دادگاه تجدیدنظر)

تجدیدنظر خواهی از راههای عادی اعتراض به رای و موافق قاعده است و به صورت خودکار مانع اجرای حکم می شود. در قانون ما اگر چه اصل بر قطعیت آراء است و تجدیدنظر خواهی جز در موارد پیش بینی شده در قانون امکان پذیر نیست ولی در صورت صدور حکمی که قانونگذاربه صراحت آن را قابل تجدید نظر می داند، تجدیدنظر خواهی حق مسلم فرد می شود و قاضی رسیدگی کننده نمی تواند در صورت رعایت تمام شرایط از سوی فرد، از پذیرش تجدیدنظرخواهی سر باز زند.

اولین سوالی که در مورد تجدید نظر به ذهن متبادر می شود این است که چه افرادی حق تجدیدنظر دارند؟

علاوه بر طرفین دعوا، وکیل یا نمایندگان قانونی آنان نیز حق تجدید نظر خواهی دارند

البته لازم به ذکر است این افراد باید در یک مهلت قانونی که توسط قانونگذار مشخص شده برای تجدیدنظر از آراء اقدام نمایند.

این مهلت برای اشخاص مقیم ایران 20 روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور 2 ماه از تاریخ ابلاغ یا انقضای مهلت واخواهی است.

ضمن اینکه متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست تجدیدنظر خود را ظرف مهلت مقرر به دادگاه صادرکننده رای یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است تسلیم نماید.

در صورتی که در مهلت مقرر دادخواست تجدیدنظر به مراجع مذکور در بالا تقدیم نشده باشد، متقاضی تجدیدنظر با دلیل و بیان عذر خود، تقاضای تجدیدنظر را به دادگاه صادرکننده رای تقدیم می نماید. دادگاه مکلف است ابتدا به عذر عنوان شده که موجب عدم تقدیم دادخواست در مهلت مقرر بوده رسیدگی و در صورت عذر موجه نسبت به پذیرش دادخواست تجدیدنظر اتخاذ تصمیم نماید.

 

جهات عذر موجه به قرار زیر هستند

1- مرضی که مانع حرکت است
2- فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد
3- حوادث قهریه ازقبیل سیل، زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست تجدیدنظر در مهلت مقرر ممکن نباشد
4- توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست تجدیدنظر تقدیم کرد.

 

احکامی که قابلیت درخواست تجدیدنظر دارند

الف- دعاوی مالی که خواسته آن از سیصد هزارتومان متجاوز باشد ( شامل سیصد هزار تومان نمی شود )

ب- دعاوی مالی که ارزش آن ها از سیصد هزار تومان متجاوز باشد ( شامل سیصد هزار تومان نمی شود )

ج- کلیه احکام صادره در دعاوی غیرمالی

د- حکم راجع به متفرعات دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قبل تجدیدنظر باشد

 

احکام غیر قابل تجدیدنظر

1- احکام مستند به اقرار در دادگاه

2- احکام مستند به رای یک یا چند نفر کارشناس که طرفین کتبا رای آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند

 

قرارهای قابل تجدیدنظر 

علاوه بر احکام، بعضی از قرارهای دادگاه ها نیز قابل تجدید نظر هستند البته به شرطی که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدیدنظر باشد.

الف- قرا ابطال دادخواست یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد

ب- قرار رد دعوا یا عدم استماع دعوا

 ج- قرار سقوط دعوا

د- قرار عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا

 

جهات و دلایل تجدیدنظر

جهات تجدیدنظر نیز به شرح زیر می باشند که البته در صورت وجود جهات دیگر، مرجع تجدیدنظر به آن جهت نیز رسیدگی می نماید. اما مرجع تجدیدنظر فقط نسبت به آن موضوعی که مورد تجدیدنظرخواهی است و در مرحله نخستین مورد حکم قرار گرفته است رسیدگی می نماید.

الف- ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه

ب- ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود

ج- ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی

د- ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای

ه- ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و یا مقررات قانونی

 

مرجع تقدیم درخواست تجدیدنظر

همانطور که گفته شد متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه صادرکننده رای یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است، تسلیم نماید.

 

نحوه رسیدگی به تجدیدنظرخواهی 

بعد از تقدیم دادخواست، مراتب رسیدگی در دادگاه به شرح زیر آغاز می شود:

مراجع یاد شده در بالا باید بلافاصله پس از وصول دادخواست آن را ثبت و رسیدی مشتمل بر نام متقاضی و طرف دعوا، تاریخ تسلیم، شماره ثبت و دادنامه به تقدیم کننده تسلیم و در روی کلیه برگ های دادخواست تجدیدنظر همان تاریخ را قید کند. این تاریخ، تاریخ تجدیدنظر خواهی محسوب می گردد

در صورتی که دادخواست به دفتر مرجع تجدیدنظر یا بازداشتگاه داده شود به شرح بالا اقدام و دادخواست را به دادگاه صادر کننده رای ارسال می دارد.

چنانچه دادخواست تجدیدنظر در مهلت قانونی تقدیم شده باشد، مدیر دفتر دادگاه بدوی پس از تکمیل آن، پرونده را ظرف دو روز به مرجع تجدیدنظر ارسال می دارد.

در صورتی که دادخواست خارج از مهلت داده شود یا در مهلت قانونی رفع نقص نگردد، به موجب قرار دادگاه صادر کننده رای بدوی، رد می شود. که البته این قرار ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ در مرجع تجدیدنظر قابل اعتراض است. رای دادگاه تجدیدنظر قطعی است.

دادگاه باید ذیل رای خود، قابل تجدیدنظر بودن یا نبودن رای و مرجع تجدیدنظر آن را معین نماید. این امر مانع از آن نخواهد بود که اگر رای دادگاه قابل تجدیدنظر بوده و دادگاه آن را قطعی اعلام کند، هر یک از طرفین درخواست تجدیدنظر نماید.

مدیر دفتر دادگاه بدوی ظرف دو روز از تاریخ وصول دادخواست و ضمایم آن و یا پس از رفع نقص، یک نسخه از دادخواست و پیوست های آن را برای طرف دعوا می فرستد که ظرف 10 روز از تاریخ ابلاغ پاسخ دهد، پس از انقضای مهلت یاد شده اعم از اینکه پاسخی رسیده یا نرسیده باشد، پرونده را به مرجع تجدیدنظر می فرستد.

 

پرونده بعد از تجدیدنظر به کجا میرود؟

چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد، رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر اینصورت با رد درخواست و تایید رای، پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

تجدیدنظرخواهی از آراء قابل تجدیدنظر که در قانون احصاء گردیده، مانع اجرای حکم خواهد بود، هر چند دادگاه صادر کننده رای آن را قطعی اعلام نموده باشد مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد برای مثال در صورتی که رای صادره مبنی بر رفع تصرف عدوانی یا مزاحمت یا ممانعت از حق باشد، بلافاصله به دستور مرجع صادرکننده، توسط اجرای دادگاه یا ضابطین دادگستری اجراء خواهد شد و در این مورد به صورت استثنا، تجدیدنظر مانع اجراء نخواهد بود.

 

 

فرجامخواهی از رای

 

3- فرجام خواهی (اعتراض به رای در دیوان عالی کشور)

فرجامخواهی از طرق فوق العاده شکایت از آراء می باشد. رسیدگی فرجامی طبق قانون آیین دادرسی مدنی عبارت است از: تشخیص انطباق یا عدم انطباق رای مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی.

 

افراد صالح برای فرجامخواهی   

1-طرفین دعوا، قائم مقام، نمایندگان قانونی و وکلای آنان.

2- دادستان کل کشور

 

مرجع درخواست فرجام خواهی

متقاضی فرجام باید دادخواست خود را به دادگاه صادر کننده رای تقدیم کند. 

در حال حاضر برخلاف آنچه در قانون آمده دادخواست فرجام خواهی به دفاتر خدمات قضایی تقدیم میشود. 

 

آرای قابل فرجام خواهی 

در ذیل به بررسی آرایی که در مرحله بدوی و تجدیدنظر قابلیت فرجام خواهی دارند پرداخته می شود:

آراء دادگاه های بدوی که به علت عدم درخواست تجدیدنظر قطعیت یافته قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر:

الف) احکام

1- احکامی که خواسته آن ( نه ارزش خواسته ) بیش از مبلغ 2 میلیون تومان باشد
2- احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت

 

ب) قرارها ی زیر مشروط بر اینکه اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد.

1- قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد

2- قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا

آراء دادگاه های تجدیدنظر استان قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر:

الف- احکام

احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر و وقف

ب- قرارهای زیر مشروط بر اینکه اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد:

1- قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه تجدیدنظر صادر شده باشد

2- قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا

 

احکام غیر قابل فرجام خواهی 

احکام مستند به اقرار قاطع دعوا در دادگاه
احکام مستند به نظریه یک یا جند نفر کارشناس که طرفین به طور کتبی ری آنها را قاطع دعوا قرار داده باشند.
احکام مستند به نظریه یک یا چند نفر کارشناس که طرفین به طور کتبی رای آن ها را قاطع دعوا قرار داده باشند
احکامی که طرفین حق فرجام خواهی خود را نسبت به آن ساقط کرده باشند
احکامی که ضمن یا بعد از رسیدگی به دعوای اصلی، راجع به متفرعات آن صادر می شود، در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل رسیدگی فرجامی نباشد.
احکامی که به موجب قوانین خاص غیرقابل فرجام خواهی است.

 

مهلت درخواست فرجام خواهی

برای اشخاص ساکن ایران 20 روز و برای اشخاص مقیم خارج 2 ماه می باشد.

بعد از تقاضای فرجام از رای، شعبه رسیدگی کننده وارد رسیدگی می شود و با نظر اکثریت اعضاء در ابرام یا نقض رای فرجام خواسته اتخاذ تصمیم می نماید.

چنانچه رای مطابق قانون و دلایل موجود در پرونده باشد، ضمن ابرام آن، پروده را به دادگاه صادر کننده اعاده می نماید

چنانچه یکی از موجبات نقض وجود داشته باشد، رای مورد تقاضای فرجام نقض می شود اگرچه فرجام خواه به آن جهت که مورد نقض قرار گرفته است، استناد نکرده باشد.

 

در موارد زیر حکم یا قرار نقض می گردد:

1- دادگاه صادر کننده رای، صلاحیت ذاتی برای رسیدگی به موضوع را نداشته باشد و در مورد عدم صلاحیت محلی در صورتی که به آن ایراد شده باشد
2- رای صادره خلاف موازین شرعی و مقررات قانونی شناخته شود
3- عدم رعایت اصول دادرسی و قواعد آمره و حقوق اصحاب دعوا در صورتی که به درجه ای از اهمیت باشد که رای را از اعتبار قانونی بیندازد
4- آراء مغایر با یکدیگر، بدون سبب قانونی در یک موضوع و بین همان اصحاب دعوا صادر شده باشد
5- تحقیقات انجام شده ناقص بوده و یا به دلایل و مدافعات طرفین توجه نشده باشد
6- در مواردی که دعوا ناشی از قرارداد باشد، چنانچه به مفاد صریح سند یا قانون یا آئین نامه مربوط به آن قرارداد معنای دیگری غیر از معنای موردنظر دادگاه صادر کننده رای داده شود
7- چنانچه عدم صحت مدارک، اسناد و نوشته های مبنای رای که طرفین در جریان دادرسی ارائه نموده اند، ثابت شود

 

نحوه رسیدگی به درخواست فرجام خواهی 

در صورتی که دادخواست فرجام خواهی تکمیل باشد، مدیر دفتر دادگاه یک نسخه از دادخواست و پیوست های آن را برای طرف دعوا، ارسال می دارد تا ظرف 20 روز به طور کتبی پاسخ دهد. پس از انقضای مهلت یاد شده اعم از اینکه پاسخی رسیده یا نرسیده باشد، پرونده را همراه به پرونده مربوط به رای فرجام خواسته، به دیوان عالی کشور می فرستد

پس از وصول پرونده به دیوان عالی کشور، رئیس دیوان یا یکی از معاونان وی پرونده را با رعایت نوبت و ترتیب وصول به یکی از شعب دیوان ارجاع می نماید. شعبه مرجوع الیه به نوبت رسیدگی می کند مگر در مواردی که به موجب قانون یا به تشخیص رئیس دیوان عالی کشور، رسیدگی خارج از نوبت ضروری باشد

رسیدگی در دیوان عالی کشور بدون حضور اصحاب دعوا صورت می گیرد مگر در مواردی که شعبه رسیدگی کننده دیوان، حضور آنان را لازم بداند.

شعبه رسیدگی کننده طبق نظر اکثریت در ابرام یا نقض رای فرجام خواسته اتخاذ تصیم می نماید. اگر رای مطابق قانون و دلایل موجود در پرونده باشد، ضمن ابرام آن، پرونده را ب دادگاه صادر کننده اعاده می نماید.

در صورت نقض رای در دیوان عالی کشور، رسیدگی مجدد به دادگاهی که به شرح زیر تعیین می گردد ارجاع می شود و دادگاه مرجوع الیه مکلف به رسیدگی می باشد:

الف- اگر رای منقوض به صورت قرار بوده و یا حکمی باشد که به علت نقص تحقیقات نقض شده است، رسیدگی مجدد به دادگاه صادر کننده آن ارجاع می شود

ب- اگر رای به علت عدم صلاحیت دادگاه نقض شده باشد، به دادگاهی که دیوان عالی کشور صالح بداند ارجاع می گردد.

ج- در سایر موارد نقض، پرونده به شعبه دیگر از همان از همان حوززه دادگاه که رای منقوض را صادر نموده ارجاع می شود و اگر آن حوزه بیش از یک شعبه ددگاه نداشته باشد به نزدیکترین دادگاه حوزه دیگر ارجاع می شود.

دادگاه مرجوع الیه به شرح زیر اقدام می نماید:

الف- در صورت نقض حکم به علت نقص تحقیقات، تحقیقات مورد نظر دیوان عالی کشور را انجام داده، سپس با در نظر گرفتن آن، مبادرت به صدور رای می نماید

ب- در صورت نقض قرار، دادگاه مکلف است برابر رای دیوان عالی کشور به دعوا رسیدگی کند مگر اینکه بعد از نقض، سبب تازه ای برای امتناع از رسیدگی به ماهیت دعوا حادث گردد. در این خصوص:

چنانچه قرار منقوض ابتدائا در مرحله تجدیدنظر صادر شده باشد، به دادگاه صادر کننده قرار ارجاع می شود

اگر در تایید قرار دادگاه بدوی بوده، پرونده برای رسیدگی به همان دادگاه بدوی ارجاع می گردد.

در موارد نقض رای، دادگاه مرجوع الیه با لحاظ رای دیوان عالی کشور و مندرجات پرونده، اگر اقدام دیگری را لازم نداند، بدون تعیین وقت، رسیدگی کرده و مبادرت به انشاء رای می نماید و الا با تعیین وقت و دعوت از طرفین، اقدام لازم را معمول و انشاء رای خواهد نمود.

بعضی مواقع نیز دادگاه مرجوع الیه اقدام به صدور رای اصراری می نماید:

به این معنا که بر رای اولیه ای که صادر کرده اصرار می ورزد. در این باره ماده 408 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می دارد:

" در صورتی که پس از نقض حکم فرجام خواسته در دیوان عالی کشور، دادگاه با ذکر استدلال طبق رای اولیه اقدام به صدور رای اصراری نماید و این درخواست مورد رسیدگی فرجامی واقع شود، شعبه دیوان دیوان عالی کشور در صورت پذیرش استدلال، رای دادگاه را ابرام، در غیر اینصورت ( عدم پذیرش استدلال ) پرونده در هیئت عمومی شعب حقوقی مطرح و چنانچه نظر شعبه دیوان عالی کشور مورد ابرام قرار گرفت، حکم صادره نقض و پرونده به شعبه دیگر ارجاع خواهد شد. دادگاه مرجوع الیه طبق استدلال هیئت عمومی دیوان عالی کشور حکم مقتضی صادر می نماید. این حکم قطعی می باشد.

 

رسیدگی فرجامی از طریق دادستان کل کشور

هر گاه از رای قابل قرجام در مهلت مقرر قانونی فرجام خواهی نشده، یا به هر علتی در آن موارد قرر رد دادخواست فرجامی صادر و قطعی شده باشد و ذینفع مدعی خلاف شرع یا قانون بودن آن رای باشد، می تواند از طریق دادستان کل کشور تقاضای رسیدگی فرجامی نماید. تقاضای یاد شده مستلزم تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی فرجامی است

مهلت تقدیم دادخواست یک ماه حسب مورد از تاریخ انقضای مهلت فرجام خواهی یا قطعی شدن قرار رد دادخواست فرجامی یا ابلاغ رای دیوان عالی کشور در خصوص تایید قرار رد دادخواست فرجامی می باشد

دفتر دادستان کل کشور دادخواست رسیدگس فرجامی را دریافت و در صورت تکمیل بودن آن از جهت ضمایم و مستندات و هزینه دادرسی برابر مقررات، آن را ثبت و به ضمیمه پرونده اصلی به نظر دادستان کل کشور می رساند

دادستان کل چنانچه ادعای آنها را در خصوص مخالفت بین رای با موازین شرع یا قانون، مقرون به صحت شخیص دهد از دیوان عالی کشور درخواست نقض آن را می نماید.

چنانچه دادخواست تقدیمی ناقص باشد، دفتر دادستان کل کشور به تقدیم کننده دادخواست ابلاغ می نماید که ظرف 10 روز از آن رفع نقص کند. هر گاه در مهلت مقرر اقدام به رفع نقص نشود، دادخواست قابل ترتیب اثر نخواهد بود.

 

تجدیدنظرخواهی رای دادگاه

 

 

4- اعاده دادرسی 

اعاده دادرسی از طرق فوق العاده و خلاف قاعده است و نسبت به احکامی که قطعیت یافته انجام میشود و ممکن است به جهات ذیل درخواست اعاده دادرسی شود. بنابرین اعاده دادرسی فقط نسبت به احکام ( و نه قرارها ) قطعی ( و نه غیرقطعی ) به عمل خواهد آمد.

جهات اعاده دارسی به شرح ذیل است:

موضوع حکم، مورد ادعای خوهان نبوده باشد.
حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد.
وجود تضاد در مفاد یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا مواد متضاد باشد.
حکم صادره با حکم دیگری در خصوص همان دعوا و اصحاب آن، که قبلا توسط همان دادگاه صادر شده است متضاد باشد بدون آنکه سبب قانونی موجب این مغایرت شده باشد.
لازم به ذکر است چنانچه اعاده دادرسی به جهت مغایر بودن دو حکم باشد، ابتدای مهلت اعاده دادرسی از تاریخ ابلاغ هر یک از دو حکم است.

اگر جهت اعاده دادرسی مغایرت دو حکم باشد، دادگاه پس از قبول اعاده دادرسی حکم دوم را نقض و حکم اول به قوت خود باقی خواهد ماند.

طرف مقابل درخواست کننده اعاده دادرسی حیله و تقلبی به کار برده ه در حکم دادگاه موثر بوده است.
حکم دادگاه مستند به اسنادی بوده که پس از صدور حکم، جعلی بودن آنها ثابت شده باشد.
لازم به ذکر است در صورتی که جهت اعاده دادرسی جعلی بون اسناد یا حیله و تقلب طرف مقابل باشد، ابتدای مهلت اعاده دادرسی، تاریخ ابلاغ حکم نهایی مربوط به اثبات جعل یا حیله و تقلب می باشد.

پس از صدور حکم، اسناد و مدارکی به دست آید که دلیل حقانیت درخواست کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و مدارک یاد شده در جریان دادرسی مکتوم بوده و در اختیار متقاضی نبوده است.
لازم به ذکر است هرگاه جهت اعاده دادرسی وجود اسناد و مدارکی باشد که مکتوم بوده، ابتدای مهلت از تاریخ وصول اسناد و مدارک یا اطلاع از وجود آن محاسبه می شود. تاریخ یاد شده باید در دادگاهی که به درخواست رسیدگی می کند، اثبات گردد.

مهلت درخواست اعاده دادرسی به شرح زیر است:

برای اشخاص مقیم ایران:

نسبت به آراء حضوری قطعی، 20 روز از تاریخ ابلاغ

نسبت به آراء غیابی، 20 روز از تاریخ انقضای مهلت واخواهی و درخواست تجدیدنظر

برای اشخاص مقیم خارج:

نسبت به آراء حضوری: 2 ماه از تاریخ ابلاغ

نسبت به آراء غیابی: 2 ماه از تاریخ انقضای مهلت واخواهی و درخواست تجدیدنظر

در تمام موارد بالا اگر درخواست کننده اعاده دادرسی عذر موجهی به شرح زیر داشته باشد، تقاضای اعاده دادرسی او حتی خارج از مهلت نیز پذیرفته می شود.

مرضی که مانع از حرکت است
فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد او
حوادث قهریه از قبیل سیل، زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممکن نباشد
توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد.
اعاده دادرسی بر دو قسم است:

اصلی: عبارت است از اینکه متقاضی اعاده دادرسی به طور مستقل آن را درخواست نماید

دادخواست اعاده دادرسی اصلی به دادگاهی تقدیم می شود که صادرکننده همان حکم بوده است

طاری: عبارت است از اینکه در اثنای یک دادرسی حکمی به عنوان دلیل ارائه شود وکسی که حکم یاد شده علیه او ابراز گردیده نسبت به آن درخواست اعاده دادرسی نماید.

درخواست اعاده دادرسی طاری به دادگاهی تقدیم می گردد که حکم در آنجا به عنوان دلیل ابراز شده است. پس از درخواست اعاده دادرسی طاری باید دادخواست لازم ظرف سه روز به دفتر دادگاه تقدیم گردد.

دادگاهی که دادخواست اعاده دادرسی طاری را دریافت می دارد، مکلف است آن را به دادگاه صادرکننده حکم ارسال نماید و چنانچه دلایل درخواست را قوی بداند و  تشخیص دهد حکمی که در خصوص درخواست اعاده دادرسی صادر می گردد موثر در دعوا می باشد، رسیدگی به دعوای مطروحه را در قسمتی که حکم راجع به اعاده دادرسی در آن موثر است تا صدور حکم نسبت به اعاده دادرسی به تاخیر می اندازد و در غیراینصورت به رسیدگی ادامه خواهد داد.

هرگاه پس از رسیدگی، دادگاه درخواست اعاده دادرسی را وارد تشخیص دهد، حکم مورد اعاده دادرسی رانقض و حکم مقتضی صادر می نماید. در صورتی که درخواست اعاده دادرسی راجع به قسمتی از حکم باشد، فقط همان قسمت نقض یا اصلاح می گردد. این حکم از حیث تجدیدنظر و فرجام خواهی تابع مقررات مربوط خواهد بود.

لازم به ذکر است نسبت به حکمی که پس از اعاده دادرسی صادر می گردد، دیگر اعاده دادرسی از همان جهت پذیرفته نمی شود و در اعاده دادرسی غیر از طرفین دعوا شخص دیگری به هیچ عنوان نمی تواند داخل شود.

 

نکته - طریق خاصی نیز در قانون آیین دادرسی کیفری و در ماده 477 آن قانون پیش بینی شده است که قانونگذار آن را ذیل عنوان اعاده دادرسی و تحت همین نام مورد شناسایی قرار داده است ولی در اصطلاح به این طریق خاص درخواست اعمال ماده 477 گفته می شود.مطابق این ماده "در صورتی که رییس قوه قضاییه رای صادره از ه یک از مراجع قضایی را خلاف شرع بین تشخیص دهدبا تجویز اعاده دادرسی، پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال تا در شعبی خاص که توسط رییس قوه قضاییه برای این امر تخصیص می یابدرسیدگی و رای قطعی صادر نماید."

 

5- اعتراض شخص ثالث 

اگر در خصوص دعوایی، رایی صادر شود که به حقوق شخص ثالث خللی وارد آورد و آن شخص یا نماینده او در دادرسی که منتهی به رای شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد، می تواند نسبت به آن رای اعتراض نماید.

شخص ثالث حق دارد به هر گونه رای صادره از دادگاه های عمومی، انقلاب و تجدیدنظر اعتراض ماید

نسبت به حکم داور نیز کسانی که خود یا نماینده آنان در تعیین داور شرکت نداشته اند می توانند به عنوان شخص ثالث اعتراض کنند.

اعتراض شخص ثالث بر دو قسم است:

اعتراض اصلی: اعتراضی که ابتدا از طرف شخص ثالث صورت گرفته باشد

اعتراض اصلی باید به موجب دادخواست و به طرفیت محکوم له و محکوم علیه رای مورد اعتراض باشد.

این دادخواست به دادگاهی تقدیم می شود که رای قطعی معترض عنه را صادر کرده است.

ترتیب دادرسی نیز مانند دادرسی نخستین خواهد بود.

 

اعتراض طاری (غیر اصلی)

اعتراض یکی از طرفین دعوا به رایی است که سابقا در یک دادگاه صادر شده و طرف دیگر برای اثبات مدعای خود، در اثنای دادرسی آن رای را ابراز نموده است.

اعتراض طاری در دادگاهی که دعوا در آن مطرح است بدون تقدیم دادخواست به عمل خواهد آمد، ولی اگر درجه دادگاه پایین تر از دادگاهی باشد که رای معترض عنه را صادر کرده، معترض دادخواست خود را به دادگاهی که رای را صادر کرده است تقدیم می نماید و موافق اصول در دادگاه رسیدگی خواهد شد.

در صورت وصول اعتراض طاری از طرف شخص ثالث، چنانچه دادگاه تشخیص دهد حکمی که در خصوص اعتراض یاد شده صادر می شود موثر در اصل دعوا خواهد بود، تا حصول نتیجه اعتراض، رسیدگی به دعوا را به تاخیر می اندازد. در غیر اینصورت به دعوای اصلی رسیدگی کرده و رای می دهد.

اگر رسیدگی به اعتراض با دادگاه دیگری باشد به مدت 20 روز به اعتراض کننده مهلت داده می شود که دادخواست خود را به دادگاه مربوط تقدیم نماید. چنانچه در مهلت مقرر اقدام نکند، دادگاه رسیدگی به دعوا را ادامه خواهد داد.

چنانچه دادگاه پس از رسیدگی، اعتراض ثالث را وارد تشخیص دهد، آن قسمت از حکم را که مورد اعتراض قرار گرفته است نقض می نماید و اگر مفاد حکم غیرقابل تفکیک باشد، تمام آن الغاء خواهد شد.

 

6- اعتراض ثالث اجرایی

هر گاه کسی نسبت به مال منقول یا غیرمنقول یا وجه نقد توقیف شده اظهار حقی نماید، اگر ادعای مزبور مستند به حکم قطعی یا سند رسمی باشد که تاریخ آن مقدم بر تاریخ توقیف است، توقیف رفع می گردد و مدعی حق برای جلوگیری از عملیات اجرایی و اثبات ادعای خود می تواند به دادگاه شکایت کند.

به شکایت شخص ثالث در تمام مراحل دادرسی، بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی و پرداخت هزینه دادرسی، رسیدگی می شود. مفاد شکایت به طرفین ابلاغ می شود و دادگاه به دلایل شخص ثالث و طرفین دعوا به هر نحو و در هر محل که لازم بداند رسیدگی می کند و در صورتی که دلایل شکایت را قوی یافت، قرار توقیف عملیت اجرایی را تا تعیین تکلیف نهایی شکایت صادر می نماید.

در این صورت:

اگر مال مورد اعتراض منقول باشد، دادگاه می تواند با اخذ تامین مقتضی، دستور رفع توقیف و تحویل مال را به معترض بدهد. به شکایت شخص ثالث بعد از فروش  اموال توقیف شده نیز به ترتیب فوق رسیدگی خواهد شد

محکوم له می تواند مال دیگری از اموال محکوم علیه به جای مال مورد اعتراض، معرفی نماید. در این صورت آن مال توقیف و از مال مورد اعتراض رفع توقیف می گردد و رسیدگی به شکایت شخص ثالث نیز موقوف می گردد.

 

3.03 از 5 (261 امتیاز)
پرسش و پاسخ‌های متداول
منظور از شکایت از رای در معنای کلی تجدیدنظر خواهی، فرجام خواهی، واخواهی، اعاده دادرسی و اعتراض ثالث است.هر یک از این راه های شکایت مهلت، شرایط و تشریفات مخصوص به خود را دارد که در این مقاله به طور کامل به آنها پرداخته شده است.توصیه می شود این مقاله و مطلب را با دقت مطالعه نموده و در صورتی که به طور کامل توجیه نشدید برای مشاوره حضوراً به دفتر وکالت ما مراجعه نمایید.
حق الوکاله وکیل دادگستری برای اعتراض و شکایت از آرای دادگاه ها مبلغ ثابتی نیست و اصولاً با توافق طرفین تعیین می شود ولی به طور کلی و بر اساس تعرفه قانونی چهل درصد (40%) از کل حق الوکاله مرحله بدوی، باید در مرحله تجدیدنظر یا فرجام به وکیل پرداخت شود.
ماده 477 قانون آیین دادرسی جدید طریق خاصی از اعاده دادرسی را معرفی نموده که مرجع درخواست آن دفتر رییس قوه قضاییه است و نتیجه آن در صورت پذیرش اعاده دادرسی ارجاع به شعبه هم عرض برای رسیدگی مجدد است.
در حال حاضر برای اعتراض و شکایت از رای دادگاه نیاز به مراجعه به مرجع صدور رای مورد اعتراض نیست و معترض باید به دفتر خدمات قضایی مراجعه کند.البته در بعضی از موارد مثل اعاده دادرسی و درخواست اعمال ماده 477 هنوز هم باید به مرجع قضایی مربوطه مراجعه نمود که در خصوص اعاده دادرسی موضوع ماده 477 به کمیسیون تحت همین نام در ساختمان کاخ دادگستری و در مورد اعاده دادرسی به مرجع صادرکننده رای قطعی.
خیر .آرای کیفری در هیچ فرضی قابل فرجام خواهی نیست ولی مرجع تجدیدنظر بعضی از آرای کیفری (جرایم در صلاحیت رسیدگی دادگاه کیفری یک)، دیوان عالی کشور است.
به طور کلی و اجمالاً باید گفت تمامی دعاوی مالی با خواسته بالاتر از دو میلیون تومان در صورتی که نسبت به آنها درخواست تجدیدنظر نشود قابل فرجام خواهی است.هم چنین خواسته ها و موضوعات غیر مالی را نیز در این خصوص می توان به دو بخش تقسیم کرد : اول- احکام راجع به اصل نکاح، فسخ نکاح، طلاق، نسب، حجر و وقف در هر حال هم قابل تجدید نظر خواهی است و هم قابل فرجام خواهی. دوم - احکام راجع به ثلث، حبس و تولیت فقط در صورتی قابل فرجام خواهی است که نسبت به آن درخواست تجدید نظر نشده باشد. نکته : سایر احکام قابل درخواست فرجام یا فرجام خواهی نیست.
در چند مورد آرای قطعی قابل اعتراض هستند: الف) درخواست اعاده دادرسی) ب) اعتراض به رای غیابی (واخواهی) ج) اعتراض ثالث اجرایی د) اعتراض ثالث اصلی ه) اعتراض ثالث طاری و) درخواست اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری
قطعاً تجدیدنظر خواهی راه مناسب تری برای اعتراض است چون دادگاه تجدید نظر مجاز به ورود به ماهیت دعوا هست و می تواند رای بدوی را نقض کند و خود رای صادر نماید.اما دیوان عالی کشور در مقام رسیدگی فرجامی فقط مجاز به بررسی شکلی و توجه به رعایت تشریفات دادرسی است و اصولاً به ماهیت دعوا ورود نمی نماید.
رسیدگی در دادگاه تجدید نظر استان و دیوان عالی کشور اصولاً حضوری نیست و به صرف توجه به محتویات پرونده و بر اساس لوایح دفاعیه طرفین رسیدگی می شود.البته در موارد استثنایی ممکن است این مراجع نیز حسب تشخیص دستور تشکیل جلسه بدهند.
دیوان عالی کشور یک مرجع عالی قضایی بوده و مرجع عالی اعتراض به آرای محاکم و مراجع قضایی اما دیوان عدالت اداری مرجع عالی صالح در مورد تقاضای تجدید نظر نسبت به آرای مراجع اداری و غیر قضایی است.مثل : هیأت حل اختلاف اداره کار یا کمیسیون های شهرداری، مالیاتی، منابع طبیعی و یا سایر مراجع اداری و غیر دادگستری.
اصولاً هزینه دارسی واخواهی و فرجام خواهی و تجدیدنظر خواهی و اعاده دادرسی در خصوص دعاوی مالی چهار و نیم درصد (4.5%) خواسته است.
نظرات

ﺳﻪشنبه, 22 آبان,1403

ديويد

با سلام و خداقوت به سايت خوبتون

ببخشيد سوالي داشتم خدمتتون بنده خوانده هستم و راي به ضرر من در دادگاه حقوقي صادر شده و اعتراض زدم به دادگاه تجديدنظر

اگر پرونده وصول شود به دادگاه تجديدنظر معمولا چقدر زمان ميبرد رسيدگي كنند ؟

و اينكه امكان هست حضوري برم با قضات شعبه صحبت كنم ؟ چون راي دادگاه بدوي كه داده شده هيچي از مداركي كه ارائه كردم در نظر نگرفتن.

یکشنبه, 20 آبان,1403

زهرا

سلام ، در ادعایی دروغین پیرزنی مدعی شده که من به او چاقو زدم و من هیچوقت چنین کاری نکردم، طرف نه سند و مدرکی دارد و نه شاهدی، دادگاه آمده بر مبنای این که پیرزن قسم بر قرآن خورده ، من را محکوم کرده و دیه بریده ، این رای را چطور کنسل کنم،


پاسخ وکیل: مطابق قاعده وقتی شاکی دلیلی برای اثبات ادعای خود نداشته باشد حکم به برات یا قرار منع تعقیب صادر میشود. در صورتیکه اوضاع و احوال به نوعی باشد که ظن و گمان قوی به ارتکاب جرم توسط مشتکی عنه برای قاضی به وجود آید و مورد لوث تشخیص داده شود، شاکی میتواند قسم خورده و ادعای خود را ثابت کند به این نوع خاص از قسم ،قسامه گفته میشود.

جمعه, 27 مهر,1403

Niki

سلام رای به نفع من شده و طرف مقابلم الان ۲۰ روز گذشته و اعتراض نکرده الان من باید چیکار کنم


پاسخ وکیل: به وضعیت رای شما قطعیت گفته میشود. رای شما قطعی شده و در صورتیکه خواهان هم شما بوده اید و حکم به نفع شما صادر شده، میتوانید تقاضای اجرایی حکم را بدهید.

شنبه, 17 شهریور,1403

کیوان

سلام داداش من یه پرونده سرقت داره که در این پرونده متشاکی دو نفر هستند داداشم و دوستش ردماله این پرونده ۵۰۰ میلیون تومانه که ردمال رو نصف نصف زدن ۲۵۰ برای داداشم ۲۵۰ برای دوستش ولی داداشم اموالی روکه سرقت کرده بوددرحدیک قوطی بده وارزش آن به ۱۰ میلیون تومان نمیرسه حتی توسط دوربین مداربسته ظبط شده و این فیلم نیزدرپرونده وجود داره و حتی داداشم خودم گردن گرفته که من فقط این مقدار برداشتم و بقیشو دوستم برداشته ولی اومدن تو حکم کلیه اموال رو‌ زدن اسم دوتاشون و ردمال رو نصف نصف کردن الانم یک سال از وقت حکم گذشته و حتی داداشتم حبس دولتی که دولت به عنوان جریمه صادرکرده بودکشیده و الان بخاطر رد مال زندانه و الان میخاییم به دیوان عالی کشور اعتراض کنیم که پرونده رو تو تهران یا غیرازکسی که حکم قبلی رو صادر کرده بود بازکنن و دوباره رای بدن.مقالتون رو‌خوندم ولی زیاد متوجه نشدم لطفا راهنمایی کنین


پاسخ وکیل: دو نفر مشترکین اقدام به سرقت نموده اند یعنی هر دو در عمل مشارکت داشته و در عنصر مادی جرم دخیل بودند. تعریف مشارکت در جرم با آن که شکا فکر میکنید و مثلا مشارکت در کسب وکار فرق میکند. برادر شما حتی اگر شریک نبود و در عنصر مادی دخالت نکرده بود(معاون) باز هم محکوم به مجازات میشود. اما در هر حال و در خصوص رد مال اگر ثابت شود و متهم دیگر اقرار نماید اموال او برداشته یا دلایل محکوم و محکمه پسندی ارائه شود به نظر میرسد که قاضی باید هر کسی را به اندازه مالی که برده است مسئول بنماید.

چهارشنبه, 19 اردیبهشت,1403

پرهام

با سلام.ممنون از مطالب کاربردیتون.سوال بنده اینه اگر در دادگاه حقوقی هر دو رای یعنی بدوی و تجدیدنظر به نفع خواهان صادر بشه خوانده میتوانه در خواست فرجام خواهی بده یا خیر.باتشکر


پاسخ وکیل:
با سلام
همانطور که در متن بالا گفته شد آراء قابل فرجام موارد مشخصی هستند و مورد شما از جمله آنها نیست. فرجامخواهی از طرق غیر معمول و خلاف اصل محسوب می شود. پس اگر تردید شود که رای قابل فرجام است یا نه باید اصل را بر عدم قابلیت آن گذاشت.

جمعه, 14 اردیبهشت,1403

همایونفر

سلام پرونده حقوقی برای ابطال سند ملک داشتم که هربار در دادگاه تا به صدور حکم می‌رسید مسترد می کردن حالا بعداز گذشت یکسال دادگاهی پرونده رفته تجدیدنظر خواهی که دادخواست رد شده بدلیل نداشتن دلایل در مهلت قانونی .آیا رد دادخواست که توسط دادگاه تجدیدنظر رد شده دوباره قابل بررسی یا صدور حکم هست یا نه؟


پاسخ وکیل:
با سلام
قرار رد دعوا چه در مرحله بدوی صادر شود و چه در مرحله تجدید نظر صادر یا تایید شود مانع از طرح مجدد دعوا نیست.

چهارشنبه, 12 اردیبهشت,1403

حمید

سلام وقت بخیر من دادخواست حقوقی دادم و مدیر دفتر با بهانه عدم آدرس یکی از خواندگان دادخواست منو رد کرد بعد من اعتراض زدم به قرار رد دفتر که اگه پیدا نمیشه یا مجهول الامکان هست کلا آن خوانده حذف کنید و به سایر خواندگان رسیدگی کنید بعد قاضی همون شعبه ضمن عدم توجه به این موضوع کلا دادخواست منو رد کرده و پایین اش نوشته رای قطعی است الان چکار کنم ؟


پاسخ وکیل:
با سلام
اتفاقی که برای شما افتاده است این است که به دلیل نقص دادخواست به شما اخطار شده که آدرس جدید اعلام کنید. شما می توانستید صریحاً (و نه به صورت مردد) و کتباً از مدیر بخواهید که مراتب ابلاغ به آن خوانده آگهی شود. اما شما ضمن اعتراض از مقام رسیدگی (رییس شعبه) خواسته اید که در مقام رسیدگی به قرار رد دفتر به دلیل عدم رفع نقص در موعد مقرر آن خوانده را از عداد خواندگان حذف نماید؛ هر چند که قاضی می توانست با مسامحه اعتراض شما را نوعی درخواست نماید ولی چنین نکرده و به ظاهر اعتراض توجه نموده و عمل قاضی غیر قانونی نیست.

یکشنبه, 11 تیر,1402

علی

با سلام یه چک ضمانتی برای معامله ماشین به شخصی دادم ولی ایشون چک ضمانت برگشت زده و رای دادگاه به نفع من بوده حالا بیست روز گذشته اعتراض کرده من میتونم قبل از رای تجدید نظر شکایت کیفری کنم یا نه لطفا راهنمایی کنید


پاسخ وکیل: خیر قبل از صدور رای قطعی نمیتوانید و بهتر است اینکار را نکنید و منتظر رای قطعی بنمانید. حال شکایت شما برای لاشه چک باشد یا خیانت در امانت.

پنجشنبه, 08 تیر,1402

ماکی

با سلام و ارادت در پرونده ای حقوقی که قبلا بصورت غیابی رای صادر شده بود توانستم واخواهی کنم و رای دادگاه بدوی را به نفع خودم بگیرم با توجه به اینکه طرف مقابل در شهری زندگی می کند که کوچک است و دارای نفوذ اگر رای دادگاه بدوی در تجدید نظر نقض شود امکان اعتراض و اعاده دادرسی در دیوان را برای احقاق حق دارم ممنون از لطفتون با تشکر


پاسخ وکیل:
با سلام
اگر دادگاه تجدید نظر رای صادر کند قطعی خواهد شد و اگر نقض کند وارد ماهیت می شود و اثر انتقالی دارد و در هر دو صورت رای نقض یا تایید قطعی می باشد اما اگر جهات اعاده دادرسی فراهم باشد ، باز هم حق اعاده دادرسی پابرجاست.

جمعه, 05 خرداد,1402

azam

من دراینستاباشخصی آشناشدم که گفت کارت پایان خدمت قانونی که ازنظام وظیفه تهرانم میتونی استعلام بگیری بااین ترفند من وکشوند میدان سپاه تهران وگفت ۵۱میلیون بریز به حسابم تا به سربازم بگم بیاد دنبالتون بیاین کارت وتحویل بگیرین منم واریز کردم دوباره تقاضای پول بیشتری میکرد که فهمیدم کلاهبرداری وشکایت کردم الانقاضی شکایتم ورد کرده که خودم واریزیشو انجام دادم الان من باید چکار کنم ممنون میشم راهنمایی کنین


پاسخ وکیل:
با سلام
طبیعتاً اگر با رای دادگاه موافق نیستید باید با ذکر دلایل و جهات تجدیدنظر خواهی نسبت به رای صادره دادگاه بدوی تجدیدنظر خواهی نمایید. البته با توجه به اینکه مشخص ننموده اید که نظریه اول از دادسرا صادر شده یا دادگاه بدوی شاید اقدام مناسب اعتراض به قرار منع تعقیب باشد.

شنبه, 23 اردیبهشت,1402

امیرحسین

با سلام بیشتر از یک ماه است که درخواست تجدید نظر نسبت به رای بدوی صادره از دادگاه حقوقی داده ام . اما هنوز هیچ اقدامی نسبت به آن انجام نشده است. برای پیگیری چه کاری باید انجام دهم؟با تشکر


پاسخ وکیل:
با سلام
اگر پیام وصول پرونده به دادگاه تجدیدنظر برای شما نیامده به این معنا است که هنوز پرونده در مرجع بدوی است.با مراجعه حضوری درخواست خود را پیگیر کنید در بسیاری از موارد دلیل عدم ارسال پرونده به دادگاه تجدیدنظر مسامحه دفتر شعبه بدوی است.

پنجشنبه, 14 اردیبهشت,1402

یاسین

سلام از مطالب شما استفاده کردیم.ممنون.من به رای دادگاه اعتراض کردم تجدید نظر استان دوباره پرونده را بازپرسی دادگاه بدوی فرستاده. دلیلش چیه.


پاسخ وکیل:
با سلام
عنوانی که به کرا برده اید و تعبیر "بازپرسی دادگاه بدوی" با واقعیت تطابق ندارد و چنین نهادی اصلا وجود ندارد.احتمالاً موضوع شما کیفری بوده نسبت به رای بدوی کیفری تجدیدنظرخواهی صورت گرفته و دادگاه تجدیدنظر به دلیل نقص تحقیقات پرونده را به شعبه بازپرسی مستقر در دادسرا فرستاده پس علت می تواند ناقص بودن تحقیقات انجام شده در مرحله تحقیق و تعقیب باشد.

ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

دسته بندی مطالب و مقالات

Skip Navigation Links.

رزرو وقت مشاوره حقوقی با وکیل

در صورت تمایل به دریافت مشاوره حقوقی از دفتر وکیل مسعود محمدی و دفتر وکالت دادگران حامی و جهت هماهنگی و رزرو وقت مشاوره حقوقی حضوری و مشاوره حقوقی تلفنی، کلیک کنید.