معرفی قرارداد معاوضه - عقد معاوضه
معاوضه بارزترین مصداق عقود معارضی و از جمله عقود معین است و اجمالاً به این معناست که طرفین قرارداد بدون اینکه وجه نقدی ضمن عقد مبادله نمایند دو مال عینی و معین موضوع عقد قرار میگیرد مثل اینکه فردی آپارتمانی را به دیگری تملیک نماید و به عنوان بهای آن یک خودرو دریافت کند.معاوضه بسیار شبیه عقد بیع است و در احکام نیز مقررات مشترک و بسیاری دارند ولی از جهت عوضین با هم متفاوت هستند.
|
بازدید: 24007
|
امتیاز:
بررسی مختصر عقد معاوضه
- مطابق ماده 464 قانون مدنی معاوضه عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی می دهد به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند بدون ملاحظه اینکه یکی از عوضین مبیع و دیگری ثمن باشد.
- لازم به ذکر است که منظور از عبارت "بدون ملاحظه اینکه یکى از عوضین مبیع و دیگرى ثمن باشد" این است که متعاملین باید قصد انعقاد معاوضه را داشته باشد نه قصد انعقاد بیع. در واقع، تميز بيع و معاوضـه بـه قـصد مـشترک دو طـرف بـستگي دارد؛ بدین معنا که اگر آنان خواسته باشند كه دو چيز را بدون هـيچ امتيـازی بـا هـم مبادلـه كننـد، توافق تابع قواعد معاوضه است و هرگاه چنين اراده كنند كه يكی از عوضين مبيـع و ديگری ثمن به شمار آيد، قراردادی كه بسته می شود، بيع است. بنابراین، متعاملین باید در هنگام عقد معاوضه، قصد معاوضه داشته باشند.
- معاوضه مانند بیع از عقود معین معاوضی است. به این معنا که عقدی رایگان نیست و در آن دو عوض رد و بدل می شود.
- عقد معاوضه از عقود تملیکی است. بدین معنا که نتیجه ی عقد معاوضه، انتقال مالکیت مال، از یک نفر به نفر دیگر می باشد. به عبارت دیگر، یک طرف در عوض مالی که به طرف مقابل تملیک می کند، مالک مالی می شود که در مقابل آن دریافت می دارد.
- معاوضه عقدی لازم است. یعنی طرفین حق فسخ و برهم زدن عقد را ندارند مگر به علت های قانونی یا توافق دو طرف.
- معاوضه دارای دو مورد است که یکی را عوض دیگری را معوض میگویند. آنچه ابتدا مورد معاوضه قرار میگیرد معوض و و انچه در مقابل آن قرار میدهند عوض می باشد. هر یک از عوض و معوض می تواند عین خارجی و در حکم آن یا کلی فی الذمه باشد. کلی فی الذمه یا همان مال کلی، مالی است که در عالم واقعیت شامل بر افراد زیادی باشد و همچنین مقدار و جنس و وصف آن هم تعیین شده باشد. همچنین، مال مورد معاوضه ممکن است دین یا حق یا منفعت باشد.
- کلیه احکام و آثاری که لازمه عقد بیع است در معاوضه نیز جاری است. با این وجود، معاوضه اختصاص به مبادله کالا با کالا دارد و بیع ویژه مبادله کالا با پول می باشد.
- با این وجود، در عقد معاوضه مطابق ماده 465 قانون مدنی، احکام خاصه بیع جاری نمیشود. از آن جمله خیارات مختص به بیع یعنی خیار تاخیر ثمن، خیار مجلس و خیار حیوان می باشد که در معاوضه جای ندارند.
- بنابراین، در صورتی که ما حیوانی را با حیوان در معاوضه کنیم خیار حیوان وجود نخواهد داشت، همچنین اگر در مجلس عقد مالی را معاوضه کنیم خیار مجلس نخواهیم داشت و در آخر اگر مالی را با مال دیگری معاوضه کنیم و تا سه روز شخص آن را تسلیم نکرد، باز هم خیار تاخیر ثمن راه ندارد.
- یکی از خیارات مشترک که با طبیعت عقد معاوضه همخوانی ندارد، خیار غبن است زیرا در عقد معاوضه ، رعایت تناسب ارزش دو مورد را نمی نمایند و تعادلی که در معاملات معوض دیگر مانند بیع لحاظ می شود در عقد معاوضه نمیکنند.
- علاوه بر خیارات، حق شفعه نیز مختص عقد بیع است و در معاوضه راه ندارد.
- به موجب ماده 808 قانون مدنی هر گاه مال غیرمنقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده به او بدهد و حصه مبیعه را تملک کند. این حق را حق شفعه می نامند. بنابراین، اگر مال غیر منقول از طریق معاوضه انتقال یابد، برای شریک حق شفعه بوجود نمی آید.
- سایر قواعد عمومی عقد بیع در عقد معاوضه جاری خواهد بود.
مستندات قانونی در خصوص عقد معاوضه
ماده ۴۶۴ قانون مدنی
معاوضه عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی میدهد به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند بدون ملاحظه اینکه یکی از عوضین مبیع و دیگری ثمن باشد.
ماده ۴۶۵ قانون مدنی
در معاوضه احکام خاصه بیع جاری نیست.
ماده ۳۹۷ قانون مدنی
هر یک از متبایعین بعد از عقد فی المجلس و مادام که متفرق نشدهاند اختیار فسخ معامله را دارند.
ماده ۳۹۸ قانون مدنی
اگر مبیع حیوان باشد مشتری تا سه روز از حین عقد اختیار فسخ معامله را دارد.
ماده ۴۰۲ قانون مدنی
هر گاه مبیع عین خارجی و یا در حکم آن بوده و برای تادیه ثمن یا تسلیم مبیع بین متبایعین اجلی معین نشده باشد اگر سه روز از تاریخ بیع بگذرد و در این مدت نه بایع مبیع را تسلیم مشتری نماید و نه مشتری تمام ثمن را به بایع بدهد بایع مختار در فسخ معامله میشود.
ماده ۴۰۳ قانون مدنی
اگر بایع به نحوی از انحاء مطالبه ثمن نماید و به قرائن معلوم گردد که مقصود التزام به بیع بوده است خیار او ساقط خواهد شد.
ماده ۴۰۴ قانون مدنی
هر گاه بایع در ظرف سه روز از تاریخ بیع تمام مبیع را تسلیم مشتری کند یا مشتری تمام ثمن را ببایع بدهد دیگر برای بایع اختیار فسخنخواهد بود اگر چه ثانیاً بنحوی از انحاء مبیع به بایع و ثمن به مشتری برگشته باشد.
ماده ۴۰۵ قانون مدنی
اگر مشتری ثمن را حاضر کرد که بدهد و بایع از اخذ آن امتناع نمود خیار فسخ نخواهد داشت.
ماده ۴۰۶ قانون مدنی
خیار تاخیر مخصوص بایع است و برای مشتری از جهت تاخیر در تسلیم مبیع این اختیار نمیباشد.
ماده ۴۰۷ قانون مدنی
تسلیم بعض ثمن یا دادن آن به کسی که حق قبض ندارد خیار بایع را ساقط نمیکند.
ماده ۴۰۸ قانون مدنی
اگر مشتری برای ثمن ضامن بدهد یا بایع ثمن را حواله دهد بعد از تحقیق حواله خیار تاخیر ساقط میشود.
ماده ۴۰۹ قانون مدنی
هر گاه مبیع از چیزهائی باشد که در کمتر از سه روز فاسد و یا کم قیمت میشود ابتداء خیار از زمانی است که مبیع مشرف به فساد یا کسر قیمت میگردد.
ماده ۸۰۸ قانون مدنی
هر گاه مال غیرمنقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده به او بدهد و حصه مبیعه را تملک کند.
این حق را حق شفعه و صاحب آن را شفیع میگویند.