تعداد بازدید: 18
اختلاف زن و شوهر بعد از وقوع عقد- دادگران حامی

بررسی حقوقی اختلافات زن و شوهر بعد از عقد

فهرست مطالب

من 7ماه نامزد کردیم، زیر یه سقف نرفتیم و هیچ رابطه زناشویی نداشتیم. بعد از عقد همسرم به کل اخلاقش عوض شد، دنبال بهونه و قهر بود. وقتی باهاش حرف می‌زدم و ناراحت می‌شد، وقتی ناراحت بود دست راستش کنترل خارج می‌شد، می‌لرزید. در صورتی که من تا الان هیچ بی‌احترامی نکردم، نه روش دست بلند کردم. اصلاً سیستم همسرم عوض شد. حالا نمی‌خواد منو ببینه، حتی مشاوره گرفتم ولی همکاری نکرد نیومد. پدرش گفته بیاید توافقی جدا بشیم. حتی من چندین بار گفتم دکتر دیدم، بیا بریم دکتر، نیومد. قرار بود بریم دفترخونه، حق وکالت طلاق بدیم و مهریه ببخشه، بازم نیومد. گفته باید بیشتر فکر کنم. قرار بود طلا و هزینه‌ای که انجام دادم پس بدن، اونم انجام نشد. هی می‌گن بیا تکلیف دختر روشن کن. من چیکار کنم؟حق قانونی من بعنوان شوهر چیه؟ باید چیکار کنم؟ بنده 30 سالمه و همسرم 17 ساله. ممنون میشم کمک کنید.»

ابعاد حقوقی اختلافات زن و شوهر قبل از شروع زندگی مشترک

در این مقاله به بررسی اختلافات زن و شوهر بعد از عقد، بدون ورود به زندگی مشترک و در دوران دوشیزگی و زمانی که هنوز زن و شوهر با هم رابطه زناشویی و جنسی نداشته اند، می‌پردازیم. سوال فوق نمونه‌ای واقعی از یک رابطه درگیر در دوران عقد است که نه تنها رابطه زناشویی برقرار نشده، بلکه از لحاظ روانی، عاطفی و حقوقی نیز با بن‌بست مواجه شده. در این شرایط، شناخت حقوق قانونی، نحوه برخورد اخلاقی، نقش خانواده‌ها و امکان طلاق بررسی می‌شود.

دوره‌ی بین عقد و زندگی مشترک، در فرهنگ ایرانی معمولاً به‌عنوان دوره‌ای شیرین و مملو از خاطرات مثبت تصور می‌شود. بسیاری از خانواده‌ها فکر می‌کنند این دوران فرصتی است تا دختر و پسر شناخت بیشتری از یکدیگر پیدا کنند و پایه‌های یک زندگی مشترک مستحکم را بنا نهند. با این حال، واقعیت‌های اجتماعی و روان‌شناختی نشان می‌دهد که این دوره می‌تواند به شدت آسیب‌پذیر باشد. چراکه هنوز طرفین زیر یک سقف نرفته‌اند، تعهدات زندگی مشترک را تجربه نکرده‌اند و بسیاری از اختلافات رفتاری و شخصیتی ممکن است تازه در همین مقطع بروز کند.

در پرونده مطرح‌شده نیز چنین است: زوجین هفت ماه در دوران عقد بوده‌اند، بدون آن‌که وارد زندگی مشترک شوند یا رابطه زناشویی برقرار کنند. در همین مدت کوتاه، رفتارهای غیرمنتظره، قهر، پرخاشگری و حتی نشانه‌های روانی مانند لرزش دست دیده شده است. این نمونه نشان می‌دهد که دوره عقد نه‌تنها تضمین‌کننده آرامش نیست، بلکه گاه مقدمه‌ای برای تصمیم به جدایی می‌شود. از منظر حقوقی و اجتماعی، چنین مواردی نیازمند تحلیل دقیق و راهکار قانونی مشخص است.

اختلاف بین همسر در دوران عقد- دادگران حامی

چرا اختلافات زن و شوهر بعد از عقد اتفاق می‌افتد؟

دلایل بروز اختلافات بعد از عقد ولی قبل از شروع زندگی مشترک بسیار متنوع است. یکی از مهم‌ترین آن‌ها عدم شناخت کافی میان دختر و پسر است. بسیاری از ازدواج‌ها به‌سرعت و تحت تأثیر احساسات یا فشار خانواده‌ها شکل می‌گیرد و فرصتی برای شناخت واقعی شخصیت‌ها باقی نمی‌ماند. در چنین شرایطی، وقتی وارد دوران عقد می‌شوند و ارتباط نزدیک‌تری برقرار می‌کنند، تازه تفاوت‌ها و ناسازگاری‌ها آشکار می‌شود.

دلیل دوم می‌تواند اختلاف فرهنگی و خانوادگی باشد. خانواده‌ها ممکن است انتظارات متفاوتی از زندگی مشترک داشته باشند و همین اختلافات به درگیری‌های مکرر بین زوجین منجر شود. دلیل سوم، فشار روانی و عدم آمادگی یکی از طرفین است. در اینجا سن پایین همسر (۱۷ سال) موضوع مهمی است. دختران و پسران در این سن ممکن است هنوز به بلوغ روانی، عاطفی و حتی اجتماعی کافی نرسیده باشند.

در پرسش مطرح‌شده، شاهد رفتارهایی مثل قهرهای بی‌دلیل، لرزش دست هنگام عصبانیت و امتناع از مراجعه به مشاوره هستیم. این موارد نشان‌دهنده عدم آمادگی روانی و شاید وجود مشکلات شخصیتی یا اضطرابی است. چنین رفتارهایی به‌سادگی می‌تواند رابطه را به بن‌بست بکشاند.

وضعیت حقوقی در صورت عدم رابطه زناشویی چیست؟

یکی از مهم‌ترین مسائل حقوقی در چنین پرونده‌هایی، موضوع مهریه است. قانون مدنی در ماده ۱۰۹۲ صراحت دارد که: «هرگاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهر خواهد بود.» بنابراین اگر رابطه زناشویی برقرار نشده باشد و زن همچنان باکره باشد، صرفاً نصف مهریه به او تعلق می‌گیرد. این قانون برای حمایت از مرد در چنین شرایطی وضع شده است تا در صورت شکست ازدواج قبل از شروع واقعی، متحمل خسارت کامل مهریه نشود.

از سوی دیگر، مرد می‌تواند با استناد به عدم تمایل همسر به زندگی مشترک یا وجود مشکلات روانی، درخواست طلاق بدهد. هرچند طلاق در ایران به اختیار مرد است (ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی)، اما برای ثبت آن نیاز به مراجعه به دادگاه خانواده و طی کردن تشریفات قانونی است. در اینجا دادگاه وضعیت طرفین را بررسی کرده و در صورت احراز عدم امکان ادامه زندگی، حکم طلاق را صادر خواهد کرد.

نکته مهم دیگر مربوط به اموالی است که مرد در دوران عقد هزینه کرده است، از جمله طلا و هدایایی که برای همسر خریداری شده. اگر این اموال به‌عنوان هدیه عرفی داده شده باشد، استرداد آن به‌سادگی ممکن نیست و در صورتی که زن آن ها را فروخته باشد یا تلف کرده باشد دیگر قابلیت استرداد ندارد. اما اگر ثابت شود که این اموال به‌عنوان امانت یا مشروط به شروع زندگی مشترک داده شده‌اند، شوهر می‌تواند از طریق دادگاه آن‌ها را مطالبه کند.

آیا طلاق توافقی بهترین راه است؟

طلاق توافقی معمولاً ساده‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راه برای پایان دادن به یک ازدواج ناموفق است. در این نوع طلاق، زن و شوهر با رضایت یکدیگر به دادگاه مراجعه می‌کنند و درباره تمامی مسائل از جمله مهریه، نفقه، جهیزیه، حضانت فرزندان (در صورت وجود) و طلاها توافق می‌کنند. سپس دادگاه بدون ورود به ماهیت اختلافات، گواهی عدم امکان سازش صادر می‌کند و طلاق در مدت کوتاهی ثبت می‌شود.

اما در این پرونده، مشکل اینجاست که حتی برای طلاق توافقی نیز همکاری لازم از سوی همسر دیده نمی‌شود. او ابتدا پذیرفته که مهریه را ببخشد و در دفترخانه حق طلاق بدهد، اما بعداً منصرف شده است. چنین تغییر موضعی باعث بلاتکلیفی مرد شده است. در چنین شرایطی، عملاً امکان اجرای طلاق توافقی از بین می‌رود و تنها راه باقی‌مانده، طلاق به درخواست مرد است.

در صورت عدم همکاری همسر، چه باید کرد؟

وقتی زن حاضر به همکاری در روند جدایی نیست، مرد باید از مسیر قانونی وارد شود. نخستین گام، ارسال اظهارنامه تمکین است. مرد می‌تواند از دادگاه بخواهد که زن را به تمکین دعوت کند. اگر زن بدون دلیل موجه از تمکین خودداری کند، مرد می‌تواند این موضوع را به‌عنوان دلیل برای درخواست طلاق مطرح نماید.

علاوه بر این، اگر نشانه‌هایی از مشکلات روانی یا اختلال رفتاری در زن وجود داشته باشد، شوهر می‌تواند درخواست معاینه از پزشکی قانونی بدهد. این مرجع در صورت احراز بیماری یا ناتوانی روانی، گزارش لازم را به دادگاه ارائه می‌دهد.

در نهایت، اگر ثابت شود که ادامه زندگی مشترک غیرممکن است، دادگاه می‌تواند حتی بدون رضایت زن، حکم طلاق را به درخواست مرد صادر کند. البته در این حالت، زن همچنان مستحق نصف مهریه خواهد بود (در صورت باکره بودن) و حقوق مالی او باید پرداخت گردد.

اختلاف زوج و زوجه بعد از مراسم عقد- دادگران حامی

نقش مشاوره خانواده و پزشکی قانونی چیست؟

در پرونده‌های طلاق، به‌ویژه طلاق توافقی، شرکت در جلسات مشاوره خانواده الزامی است. این جلسات فرصتی است برای بررسی امکان اصلاح رابطه و جلوگیری از طلاق عجولانه. اما اگر یکی از طرفین حاضر به شرکت در جلسات مشاوره نشود، قاضی می‌تواند این رفتار را نشانه‌ای از عدم تمایل به ادامه زندگی بداند.

در پرونده موردنظر، مرد تلاش کرده همسرش را به مشاوره ببرد اما او همکاری نکرده است. این موضوع می‌تواند به‌عنوان دلیل در دادگاه مطرح شود. از سوی دیگر، وجود نشانه‌های روانی مثل لرزش دست یا تغییرات شدید رفتاری می‌تواند موجب ارجاع زن به پزشکی قانونی شود. اگر پزشکی قانونی تأیید کند که زن دچار مشکلات روانی است، این گزارش در رأی قاضی تأثیر مستقیم خواهد داشت.

وضعیت هدایا و هزینه‌های پرداختی مرد چگونه تعیین می‌شود؟

طیکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مردان در چنین شرایطی، بازگرداندن طلا و هزینه‌هایی است که در دوران عقد برای همسر انجام داده‌اند. از نظر حقوقی باید بین مهریه و هدایا تفاوت قائل شد. مهریه حقی است که زن مالک آن می‌شود و حتی اگر زندگی مشترک شروع نشده باشد، در صورت وقوع طلاق نصف آن را دریافت خواهد کرد. اما طلا و هدایایی که به عنوان کادو داده شده، در اصل قابل استرداد نیست مگر اینکه بتوان ثابت کرد به عنوان «جهیزیه» یا «امانت» در اختیار زن قرار گرفته است.

با این حال، اگر توافق کتبی یا شفاهی وجود داشته باشد که در صورت جدایی باید طلاها بازگردانده شود، مرد می‌تواند با استناد به آن دادخواست استرداد طلا را مطرح کند. در غیر این صورت، عرف قضایی معمولاً طلاها را بخشی از هدایای ازدواج می‌داند و بازگرداندن آن‌ها را الزامی نمی‌کند.

آیا سن کم همسر می‌تواند دلیلی برای فسخ یا طلاق باشد؟

بله. در بسیاری از پرونده‌های طلاق، سن پایین یکی از طرفین به‌عنوان دلیل عدم بلوغ روانی و اجتماعی مطرح می‌شود. در این پرونده، دختر تنها ۱۷ سال دارد. بسیاری از روان‌شناسان معتقدند که در این سن هنوز ثبات شخصیتی کامل شکل نگرفته و احتمال بروز رفتارهای ناپخته، قهرهای کودکانه و اضطراب شدید بسیار بالاست. دادگاه نیز در بررسی پرونده، این واقعیت را در نظر می‌گیرد.

اگر ثابت شود که همسر به دلیل سن پایین توانایی مدیریت زندگی مشترک را ندارد و رفتارهای او نشان‌دهنده عدم رشد عاطفی و اجتماعی است، این امر می‌تواند دلیل موجهی برای طلاق باشد. در چنین شرایطی، طلاق نه‌تنها یک حق قانونی برای شوهر است بلکه به نفع هر دو طرف خواهد بود تا از آسیب‌های بیشتر جلوگیری شود.

نتیجه‌گیری نهایی

رونده مطرح‌شده نشان می‌دهد که اختلافات زناشویی ممکن است حتی قبل از شروع زندگی مشترک و بدون وجود رابطه زناشویی به‌طور جدی رخ دهد. چنین اختلافاتی نتیجه عواملی چون عدم شناخت کافی، اختلاف فرهنگی، سن پایین یا مشکلات روانی است. از نظر حقوقی، در صورت طلاق قبل از نزدیکی، زن فقط مستحق نصف مهریه خواهد بود و شوهر می‌تواند نسبت به بازگرداندن برخی هزینه‌ها اقدام کند.

اگر زن همکاری نکند، مرد می‌تواند با ارسال اظهارنامه تمکین، مراجعه به دادگاه خانواده و در صورت لزوم ارجاع به پزشکی قانونی، روند قانونی طلاق را آغاز کند. همچنین حفظ مستندات مانند پیام‌ها، رسیدها و شهادت شهود می‌تواند نقش مهمی در اثبات ادعاها داشته باشد.

به‌طور کلی، بهترین راه‌حل در چنین شرایطی طلاق توافقی است؛ اما اگر همکاری صورت نگیرد، طلاق به درخواست مرد نیز امکان‌پذیر خواهد بود. در هر حال، حفظ آرامش، مراجعه به مشاوره‌های حقوقی و روانی و پرهیز از اقدامات شتابزده بهترین توصیه در این شرایط است.

5/5 - (1 امتیاز)
دیدگاه و کامنت خود را بنویسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *