در روزگار ما بحث مربوط به عقد بیع یا قولنامه یا هر نوع سند عادی از مسائل بحث برانگیز در بین محاکم و حقوقدانان کشور و حتی عرف جامعه بوده و است، اسناد عادی که اشخاص برای خرید و فروش املاک خود می نویسند یکی از دشواریهای جامعه ما شده به طوری که حتی دیدگاه قضات ما نسبت به حجیت این اسناد با شک و تردید می باشد برای همین هم رویه قضایی نیز درباره ماهیت و آثار قولنامه مشخص نبوده و هر محاکم تفسیر جداگانه ای از قولنامه را برای خود دارد البته شاید علت این ابهامات به دلیل پیش بینی نشدن قولنامه در قانون مدنی برگردد.
بروز معضلاتی چون معامله معارض با قولنامه،فروش مال غیر، کلاهبرداری نتیجه وجود همین خلاء در قانون مدنی است. در سالهای اخیر، یکی از چالشهای مهم بازار ملک، تکرار معاملات با سند عادی و بروز اختلافات ناشی از آن بوده است. به همین دلیل، قانون گذار برای جلوگیری از معامله های مکرر با سند عادی تأکید دارد که نقل و انتقال املاک باید صرفاً از طریق سند رسمی در دفاتر اسناد رسمی انجام شود. انجام معاملات مکرر با سند عادی میتواند باعث فروش یک ملک به چند نفر، ایجاد دعاوی متعدد و از بین رفتن اعتماد در بازار شود. هدف از ممنوعیت و کنترل این نوع معاملات، افزایش شفافیت، حفظ امنیت حقوقی طرفین و کاهش پروندههای ملکی در دادگاهها است. بنابراین، رعایت الزامات قانونی و تنظیم سند رسمی بهترین راه برای پیشگیری از مشکلات ناشی از تکرار معاملات با سند عادی است.
تعریف معامله ی معارض و مقایسه با عناوین مشابه

بررسی معاملات متعدد با سند عادی
رویه قضایی با توجه به عدم تسلط دادرسان جوان به فن تفسیر در مورد مفهوم معاملات متعدد با سند عادی قابل اعتماد به نظر نمی رسد، توجه کوتاه به آرای صادره در مورد قولنامه خود موید این است که بیشتر قضات ما هنوز در شناخت فلسفه قولنامه دچار تردید شده اند پس ناچار باید نظر علمای حقوق را در تفسیر این سند برگزید ولی با مراجعه به نظرات دکترین هم راه حل قضیه برای ما آشکار نمی شود ، وجود تعارض های شدید بین نظرات و… نمی تواند محملی برای شناخت این سند باشد.
هدفی که ما در این مقاله داریم بررسی نظرات دکترین حقوقی در ارتباط با معاملات متعدد با قولنامه یا هرنوع سند عادی است که در حال حاظر ،امر آشکار در جامعه ما می باشد که افرادی همزمان چند قولنامه را با افراد مختلف می بندد که خود ناشی از ضعف اخلاق در بین اینگونه افراد می باشد.
در مذهبی که بر قول افراد تاکیدشده و فرموده اوفوا بالعقود چرا چنین مردمانی اینگونه هتک حرمت نموده و زیر قول و وعده خود می زنند اینها باید آسیب شناسی بشود که این امر از حوصله این مقاله خارج است .
تعریف قولنامه در لسان عامیانه و نظریات حقوقدانان
قولنامه نوشته ای است غالبا عادی و حاکی از توافق بر واقع ساختن عقدی در مورد معینی که ضمانت اجراء تخلف از آن پرداخت مبلغی است . این توافق مشمول ماده 10 .قانون مدنی است.( تعریف جناب دکتر لنگرودی از قولنامه )
همچنین استاد مسلم حقوق جناب دکتر ناصر کاتوزیان در تعریف قولنامه می آورند در مواردی که خریدار و فروشنده قصد معامله ای را دارند که هنوز مقدمات آن فراهم نشده است ،قراردادی را می بندند و تعهد می کنند که معامله را با شرایط معین و در مهلت خاص انجام دهند. سندی را که دراین باب تنظیم می شود وعده بیع و در زبان عرف قولنامه می نامند.
قولنامه از نظر لغوی تركیبی از دو لغت “قول” و “نامه” به معنی نوشته یا پیمان نوشته شده و یا نامهای كه حاوی یك تعهد و قبول است، از نظر اصطلاحی وعده بیعی است که فروشنده تعهد می کند که تا زمان ثبت مبیع در اسناد رسمی ، مورد بیع را به کسی نفروشد و در مقابل خریدار هم در یک نوشته ای تعهد می کند که در مدت مذکور ثمن را تحویل بایع دهد و زیر قول خود نزند.
برای مثال ؛ من مایل هستم که خانه خود را به آقای نوری بفروشم ، لذا در مورد قیمت و شرایط دیگر معامله با هم به توافق رسیده ایم ،اما آقای نوری برای تهیه پول و مقدمات اولیه ،به چند روز مهلت احتیاج دارد همچنین بنده هم باید برای گرفتن مفاصا حساب مالیاتی و … اقدام کنم ، تا عمل ثبت سند ممکن شود . لذا برای اینکه این معامله حالت قطعی پیدا کند و به نوعی من و آقای نوری به این معامله پایند باشیم سندی می نویسیم و در ضمن این سند من تعهد می کنم که اسناد لازم که در بالا گفته شد را ظرف دو ماه تهیه کنم و برای انتقال خانه فوق الذکر در برابر یک میلیارد ریال در دفتر خانه شماره فلان استان اردبیل حاضر شوم و آقای نوری هم در برابر، ملتزم می شود که در این دفترخانه با آوردن ثمن معامله برای زدن سند خانه بیاید. پس می بینیم که هدف از ایجاد وعده بیع و تنظیم قولنامه موجود ، این است که بین من و آقای نوری دینی به وجود آید که موضوع آن انشاء عقد بیع است ، لذا اگر مثلا آقای نوری بعد از دوماه ثمن را در دفترخانه حاضر نکند بنده می توانم الزام او را به بیع از دادگاه بخواهم .
رویه قضایی در برابر این پرسش که آیا قولنامه التزام به خرید و فروش است یا سند بیع ، هیچ گاه پاسخ قطعی نداشته است . بخشی از این اشکال مربوط به گونه قولنامه است.بیشتر این اسناد را واسطه هایی می نویسند که آگاهی اندکی از قوانین دارند . انضباط و قاعده ای در کار نیست و گاه نیز آمیخته با نیرنگ و ریا است ،طبیعی است که تصمیم دادگاه در برابر این پراکنده گوییها ،یکنواخت و همگون نیست و در هر مورد متکی به اوضاع احوال و شیوه خاص تنظیم سند است، ولی بخش مهمتر ناشی از بیگانه بودن این سنخ وعده ها در نظام عقود سنتی ماست ؛وعده ای است الزام آور و دارای آثار حقوقی و تنها فقیهی می تواند آن را بپذیرد که به نفوذ شرط ابتدائی اعتقاد داشته باشد.
نمونه متن مبایعه نامه عادی (بیع نامه)

قولنامه صحیح است یا مبایعه نامه؟
در حقوق ایران رویه قضایی در این موضوع وحدت نظر ندارد گروهی قولنامه را ، پیش قرارداد حاوی تعهد به بیع می دانند گروهی هم حذف قولنامه به عنوان سند الزام آور می دانند. در آخر گروهی هم مبایعه نامه را به جای قولنامه می آوردند و عنوان می کند که قولنامه خود عقد بیع است و عقد با ایجاب و قبولی که در آن می آید واقع می شود ؛ تعهد به تنظیم سند رسمی برای کمال عقد و نفوذ آن در برابر دیگران است و چهره فرعی دارد به بیان دیگر ، عقد بیع با امضای سند قولنامه واقع می شود و مالکیت انتقال می یابد ؛ منتها تعهد به تنظیم سند ،مانند التزام به تسلیم ،بر عهده دو طرف باقی می ماند که می توان اجرای آن را از دادگاه خواست.
قولنامه مانند سایر قراردادهایی که طرفین برای انجام تعهدی تنظیم می کنند در دادگاه معتبر است و باید مفاد آن را اجرا کنند و به موجب آن می توان الزام اجبار طرفی را که از انجام تعهدش خودداری می کند را از دادگاه درخواست نمود. بدین ترتیب، اگر فروشنده از حضور در دفتر اسناد رسمی و انتقال رسمی ملک به خریدار خودداری کند خریدار می تواند از دادگاه صالح درخواست نماید تا او را برای به نام زدن سند در دفترخانه مجبور کند.
قوانین مرتبط با قانون الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیرمنقول
انجام معاملات متعدد بوسیله سند عادی (مبایعه نامه و قولنامه)
قولنامه وعده بیع است و در نظر طراحان سوالات کارشناسی ارشد دور نمی ماند ، قولنامه معارض است ؛ مانند اینکه ،بنده قرار بود که بعد از دو ماه خانه شخصی خود را به آقای نوری تحویل دهم در مقابل گرفتن ثمن معامله و لی بعد از این وعده بنده خانه خود را به آقای اصولی می فروشم ، حال سوالی که ممکن است پرسیده شود این است که حکم معامله بنده با آقای نوری چه خواهد شد ؟ جواب این سوال را از چند جهت می توان بررسی کرد مثلا اگر هردو قولنامه عادی باشند حکم خاص خود را دارد، اگر هرد سند رسمی باشند شرایط خاص خود و… اما ما صرفا این قضییه را از دیدگاه علمای حقوق بررسی می کنیم.
نظر حقوقدانان در مورد معاملات متعدد با سند عادی
مرحوم دکتر شهیدی می فرمایند : قولنامه غیر نافذ است ؛ایشان معتقدند ممکن است در قرارداد یکی از دو طرف تعهد کند که ساختمانی را که در آینده خواهد ساخت به طرف دیگر بفروشد و این طرف قبول کند .چنین قراردادی بیع نیست بلکه تعهد بر بیع است که هرچند مورد عقد بیع در آینده فعلا موجود نیست لیکن ایجاد قرارداد صحیح است چه این که مورد معامله در این قرارداد ساختمان نیست بلکه تعهد بر بیع ساختمان است همچنین استاد می فرمایند، متعهد در قولنامه تعهد به فروش مال معینی نموده و نتیجه چنین قراردادی ایجاد حق عینی برای متعهدله می باشد زیرا حقوق اشخاص به شیء معین را حقوق عینی می گویند این حق هر چند حق مالکیت نیست ولی چون حق دینی به نوعی به عین معینی تعلق گرفته و در واقع نافی حق عینی متعهدله می باشد در نتیجه طبق قاعده کلی که حقوق نافی حق عین باعث عدم نفوذ معامله می شود، معامله دوم غیرنافد است.
استاد محترم جناب دکتر کاتوزیان می فرمایند ؛ قولنامه قابل ابطال از سوی متعهدله می باشد: ایشان معتقد است: قولنامه مانند سایر اسنادی که برای ایجاد تعهد تنظیم می شود ،در دادگاه معتبر است و دو طرف مکلف به اجرای مفاد آن هستند ،زیرا تعهدی که ضمن آن شده متکی به قرارداد خریدار و فروشنده است (ماده 10 قانون مدنی) قولنامه، نه تنها برای اجرای مفاد آن ایجاد التزام می کند، به طور ضمنی حاوی شرط اسقاط حق تصرف مخالف با مفاد تعهد نیز است.
پس اگر مالکی که در قولنامه متعهد به فروش ملک خود شده است ،آن را به دیگری انتقال دهد ،برمبنای همین شرط ضمنی ، می توان ابطال آن را از دادگاه خواست همچنین استاد با استدلال دیگری می فرمایند ؛ قولنامه ایجاد حق عینی نمی کند و تنها حق دینی مبنی بر فروش مال معین بر ذمه متعهد مستقر می شود و متعهد با فروش مال به دیگری در واقع ملک خود را فروخته است و حق مالکیت خود را اعمال نموده است. متعهد اگرچه اعمال حق خود را نموده ولی با اعمال حق خود به ضرر متعهدله اقدام کرده است و این نوعی سوء استفاده از حق می باشد و سوء استفاده از حق به موجب اصل 40 قانون اساسی که مقرر می دارد هیچ کس نمی تواند اعمال حق خویش را موجب اضرار دیگران و یا منافع عمومی قرار دهد ممنوع است.

مقایسه مبایعه نامه با قولنامه
برای مقایسه مبایعه نامه با قولنامه، در معاملات ملکی، آگاهی از تفاوت مبایعه نامه و قولنامه اهمیت زیادی دارد، زیرا هر دو در ظاهر شبیهاند اما از نظر حقوقی تفاوتهای اساسی دارند. مبایعه نامه قراردادی رسمی یا عادی است که نشان دهنده انجام قطعی معامله خرید و فروش ملک است و آثار قانونی آن مثل انتقال مالکیت و الزام طرفین به تنظیم سند رسمی است. در مقابل معمولا قولنامه بهعنوان توافق مقدماتی برای انجام معامله در آینده تنظیم میشود و به معنای تحقق قطعی فروش نیست. به منظور مقایسه قولنامه و مبایعه نامه، درواقع مبایعه نامه سند انجام معاملات است، ولی قولنامه وعده انجام آن در زمان بعدی است. آشنایی با فرق مبایعه نامه و قولنامه به خریداران و فروشندگان کمک میکند تا از بروز اختلافات حقوقی در معاملات ملکی جلوگیری شود.
پرونده و رای ابطال قرارداد و معامله عادی
متعهد ضمن تعهد به فروش مال معین تعهد دیگری نموده مبنی بر اینکه مال موضوع تعهد را تا موعد انجام عقد بیع به دیگری نفروشد. بدین ترتیب که مالک مال موضوع معامله علاوه بر اینکه تعهد به فروش کرده به طور ضمنی تعهد به نگهداری مال مذکور تا زمان وقوع معامله را نیز کرده است و اکنون که مال را به ثالثی فروخته در واقع من غیر حق معامله ای را انجام داده که باعث اضرار به دیگری شده است. بنا به دلایل فوق یعنی اصل 40 قانون اساسی این معامله قابل ابطال از سوی زیان دیده است دکتر صفایی می فرمایند؛ معامله با قولنامه صحیح است ولی متعهد باید خسارت متعهدله را بدهد.
ایشان معتقدند که در قولنامه برای متعهد له حق عینی ایجاد نمی شود، زیرا حقوق عینی در حقوق ایران (م 29 ق م) احصاء شده هستند و غیر از موارد احصائی حقوق عینی دیگری نداریم. و حق ایجاد شده برای متعهد له حق دینی می باشد و طبق قاعده کلی معاملات معارض با حق دینی صحیح است و فقط در صورت زیان متعهدله ،باید متعهد زیان او را جبران نماید و نتیجه نهایی اینکه چنین معامله ای صحیح ولی متعهد باید خسارت متعهدله را را جبران نماید.
دکتر محمود کاشانی ، استاد دانشکده حقوق شهید بهشتی می فرمایند ؛ زمانی که هردو قولنامه عادی باشند؛در یك تحلیل حقوقی این دو قولنامه عادی را میتوان به سان دو عقد هبه جداگانه دانست كه شخصی مال خود را به دو شخص هبه میكند ولی آن را به هیچ یك از آن دو تسلیم نمیكند.
از آنجا كه عقد هبه بر طبق ماده 798 بدون قبض هبه گیرنده واقع نمیشود و كامل نیست و تسلیم مال به هبه گیرنده حق و اختیار هبه كننده است بنابراین هیچ یك از دو شخص مزبور نمیتواند الزام هبه كننده را به تسلیم مال خود از دادگاه درخواست كند و مقدم بودن تاریخ یكی از دو هبه تاثیری ندارد. هبهكننده اختیار مال خود را همچنان در دست دارد و به هر یك تسلیم كند آن هبه كامل میگردد.
همین حكم در مورد دو قولنامه عادی معارض نیز جاری است به نظر می رسد که معامله دوم که انجام شده است قابل ابطال نباشد این نظر زمانی تقویت می شود که معامله دوم به صورت سند رسمی باشد چون که هنگامی كه مالك پس از امضای قولنامه نخست، ملك خود را با شخص دیگری قولنامه میكند و این قولنامه به تنظیم سند رسمی میانجامد انتقال ملك به نام خریدار دوم در دفتر املاك به ثبت میرسد لذا ماده 22 و بند یك ماده 46 و ماده 72 قانون ثبت مالكیت خریدار دوم را به رسمیت میشناسند. رسمی بودن معامله دوم و اعتبار آن نسبت به اشخاص ثالث كه ماده 72 قانون ثبت به آن تاكید كرده است شامل همه اشخاص از جمله خریدار اول هم میباشد.
ماده 22 قانون ثبت تصریح میكند پس از ثبت ملك در دفتر املاك دولت فقط كسی را مالك میشناسد كه این ملك به نام او در دفتر املاك به ثبت رسیده باشد . اما معامله کننده نخست باید از طرق دیگر که در ماده 117 قانون ثبت آمده است احقاق حق نماید این ماده مقرر می دارد؛ «هركس به موجب سند رسمی یا عادی نسبت به عین یا منفعت مالی (اعم از منقول یا غیر منقول) حقی به شخص یا اشخاصی داده و بعد نسبت به همان عین یا منفعت به موجب سند رسمی معامله یا تعهدی معارض با حق مزبور بنماید به حبس با اعمال شاقه از سه تا ده سال محكوم خواهد شد».

پس جنبه کیفری می تواند مجازات فروشنده ای باشد که به عهد خودش وفا نکرده است البته وجود خود ماده 117 موید این است که قانونگذار معامله دومی که معارض با معامله نخست است را درست میداند لذا این معامله قابل ابطال نخواهد شد بنابراین چون که این ماده عمل فروشنده را یک جرم دانسته شاکی یا همان معامله کننده نخست می تواند از طریق قانونی ضرر و زیان ناشی از این جرم را از فروشنده مطالبه نمایید.
البته با وجود صریح بودن ماده 117 ، بعضی از قضات در تفسیر این ماده بر آمدند به طوری که به صورت آشکار اجتهاد در مقابل نص نموده و به کلی آرای غیر واقعی که مخالف این ماده بود را صادر کردند .عده ای در تفسیر این ماده گفتند که ؛ اگر معامله اول با سند عادی و معامله دوم با سند رسمی باشد این عمل معامله معارض و مشمول ماده 117 قانون ثبت نیست.
استدلال این دسته از قضات این بود كه چون معامله نخست با سند عادی واقع شده و مواد 46 و 48 قانون ثبت اسناد عادی را در مورد انتقال املاك ثبت شده بی اعتبار میدانند و در محاكم قابل استناد نمیدانند بنابراین قابلیت تعارض با معامله دوم را كه با سند رسمی واقع شده است ندارد و فروشنده مشمول كیفر مقرر در ماده 117 نخواهد بود.
نظر رویه قضایی در مورد معاملات متعدد با سند عادی
پارهای از شعبههای دیوان كشور با تكیه بر نص ماده 117 چنین اظهارنظر كردند كه صرف انجام دو معامله نسبت به یك ملك ثبت شده كه معامله اول عادی و معامله دوم با سند رسمی است معامله معارض شمرده میشود و مشمول ماده 117 قانون ثبت میباشد. با زیاد شدن اختلاف هیئت عمومی دیوان عالی کشور با پیشنهاد دادستان کل ، در آبان سال 1351 چنین اظهارنظر كرد: «نظر به اینكه شرط تحقق بزه مشمول ماده 117 قانون ثبت اسناد و املاك قابلیت تعارض دو معامله یا تعهد نسبت به یك مال میباشد و در نقاطی كه ثبت رسمی اسناد مربوط به عقود و معاملات اموال غیر منقول به موجب بند اول ماده 46 قانون مزبور اجباری باشد سند عادی راجع به معامله آن اموال طبق ماده 48 همان قانون در هیچ یك از ادارات و محاكم پذیرفته نشده و قابلیت تعارض با سند رسمی نخواهد داشت، بنابراین چنانچه كسی در این قبیل نقاط با وجود اجباری بودن ثبت رسمی اسناد قبلا معاملهای نسبت به مال غیر منقول به وسیله سند عادی انجام دهد و سپس به موجب سند رسمی معاملهای معارض با معامله اول در مورد همان مال واقع سازد عمل او از مصادیق ماده 117 قانون ثبت اسناد نخواهد بود بلكه ممكن است بر فرض احراز سوء نیت با ماده كیفری دیگری قابل انطباق باشد.
این رای طبق قانون وحدت رویه قضائی مصوب سال 1328 برای شعب دیوان كشور و دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است». به این ترتیب رای وحدت رویه مزبور به سند رسمی خریدار دوم و ثبت دفتر املاك اعتبار داده و راهی برای ابطال معامله اول باقی نگذاشته است. این رای همچنین از دو معامله معارض در زمینه یك ملك ثبت شده كه اولی با سند عادی و دومی با سند رسمی است و صف كیفری را بر داشته و در واقع ماده 117 قانون ثبت را نسخ كرده است.
برخلاف آنچه در ذیل این رای وحدت رویه آمده است معامله معارض مشمول هیچ عنوان كیفری دیگر به ویژه جرم كلاهبرداری نیز نمیباشد، علت این امر هم عدم داشتن سونیت فروشنده در معامله اول است و فروشنده صرفا از اجرای قرارداد خودداری کرده و عمل وی به دلیل مخدوش بودن قصد نمی تواند حاکی کلاهبرداری باشد.
بنابراین با برداشتن وصف كیفری از معامله معارض، خریدار اول نمیتواند از باب ضرر و زیان ناشی از جرم، خساراتی را كه در پی انجام معامله معارض از سوی فروشنده متحمل شده است مطالبه كند.البته خریدار اول از بابت خسارت مربوط به ثمن داده شده و بهره آن می تواند ادعای خسارت تاخیر تادیه نمایید ولی در حالت کلی دست وی از عین مال و مورد معامله کوتاه است و نمی تواند کاری کند.همچنین خریدار اول تنها میتواند از باب دارا شدن ناعادلانه به فروشنده رجوع كند و پرداختهای انجام شده، زیان دیركرد از هنگام پرداخت پیش پرداخت و دیگر اقساط ثمن و همچنین افزایش بهایی را كه فروشنده در معامله معارض به دست آورده است مطالبه كند. در این صورت خواسته خواهان نمیتواند بیش از كل رقم معامله دوم باشد.

راههای تماس و ارتباط با وکیل متخصص قراردادها – 88019243
سوالات متداول معاملات متعدد با سند عادی در مورد یک ملک
خیر، چنین کاری از نظر حقوقی مجاز نیست و میتواند مصداق کلاهبرداری یا انتقال مال غیر باشد. اگر فروشنده آگاهانه یک ملک را چند بار بفروشد، قابل تعقیب کیفری است.
در معاملات عادی، اصل بر تقدم زمانی است، یعنی معاملهای که زودتر انجام شده، معتبرتر است. اما اگر یکی از خریداران بعدی سند رسمی گرفته باشد، طبق قانون ثبت، او مالک رسمی محسوب میشود
بله، ولی فقط بین طرفین معامله (خریدار و فروشنده) معتبر است. در برابر اشخاص ثالث یا اداره ثبت، فقط سند رسمی معتبر شناخته میشود.
خریداران با آگاهی از موارد زیر در اینباره میتوانند شکایت ثبت کنند:
دعوی اثبات بیع و الزام به تنظیم سند رسمی مطرح کنند.
درصورت سوءنیت فروشنده، شکایت کیفری به اتهام انتقال مال غیر یا کلاهبرداری ارائه دهند.
درصورت لزوم، درخواست دستور موقت برای جلوگیری از انتقال ملک بدهند.
همیشه استعلام رسمی از اداره ثبت اسناد و املاک بگیرید.
معامله را در دفترخانه اسناد رسمی انجام دهید، نه با قولنامه دستی.
از پرداخت کامل وجه قبل از تنظیم سند رسمی خودداری کنید.
بررسی کنید که فروشنده واقعاً مالک رسمی ملک باشد.
2 پاسخ
من یک خط موبایل 912راازیکی خریده ام و فقط زن طرف میدانست که من این خط را خریداری کردم حالا هر دوفوت کردند و من هم به خاطر فامیل بودن گفتم تازنده ایدخط دستتان باشد و هیچ قولنامه ای ننوشتم حالا چطور باید ثابت کنم که این خط مال من است و پول آن را هم پرداخت کردم
سلام؛اثبات ادعا فقط از طریق دلایل قانونی امکان پذیر است که عبارتند از سند، اقرار، شهادت، قسم و علم قاضی. اقرار و قسم به دلیل فوت مدعی علیه متوفی است.